0
0

فرهنگ تازی بپارسی

فرهنگ و لغتنامه
قیمت : 2,750,000 تومان
کد محصول: 08903133
مجموعه : لغت نامه ادبیات کتب مجموعه آوات کتاب وزن: 760 g

مشخصات محصول انتخابی شما

معرفی اجمالی محصول

فرهنگ تازی بپارسی

تازی . (ص نسبی ، اِ) عربی باشد. (برهان ) (آنندراج ) (انجمن آرا) (شرفنامه ٔ منیری ). عرب ، کسی که درعربستان میماند. (فرهنگ نظام ). وجه اشتقاق : فرزانه بهرام بن فرزانه فرهاد تاز، نام یکی از پسران سیامک بوده و تازیان از نسل اویند و از بعضی تواریخ نیز چنین معلوم میشود که تاز پسرزاده ٔ سیامک بن میشی بن کیومرث بوده و پدر جمله ٔ عرب است و نسب تمام عرب به تاز میرسد ۞ چنانکه نسب همه ٔ عجم به هوشنگ شاه میرسد. (آنندراج ) (انجمن آرا)... و در سراج اللغات نوشته که تازی بمعنی عربی و این منسوب به تاز است چون لفظ تاز بمعنی تازنده نیز آمده و در اوائل اسلام عربان تاخت و تاراج بسیار در ایران کرده اند،بدین جهت نسبت به تاز کرده . (غیاث اللغات ). بعضی حدس زده اند که تازی اصلاً بمعنی چادرنشین است ، از کلمه ٔ تاژ و تاز بمعنی چادر و خیمه و یاء نسبت ، و همیشه آن را مقابل دهقان آرند. پس دهقان بمعنی روستانشین و تازی بمعنی چادرنشین است ، طوائف چادرنشین که ییلاق و قشلاق کنند، مقابل دهقان که ساکن و تخته قاپو باشد. طبق این حدس کلمه ٔ مورد بحث بار اول بمعنی مطلق چادرنشین بوده است و سپس بمعنی خاص تری فقط بر عرب اطلاق شده است . مردم چین عرب را تاش نامند و این تاش مأخوذ ازکلمه ٔ فارسی تاژی یا تازیست که بمعنی چادرنشین است و این نشان میدهد که مردم چین در اول عرب را بتوسط ایرانیان دریانورد و تجار برّی ایران شناخته اند. مرحوم بهار در سبک شناسی آرد: ایرانیان از قدیم بمردم اجنبی «تاچیک » یا «تاژیک » می گفته اند، چنانکه یونانیان «بربر» و اعراب «اعجمی » یا «عجم » گویند. این لفظ در زبان دری تازه ، «تازی » تلفظ شد و رفته رفته خاص اعراب گردید، ولی در توران و ماوراءالنهر لهجه ٔ قدیم باقی و به اجانب «تاچیک » میگفتند و بعد از اختلاط ترکان آلتایی با فارسی زبانان آن سامان ، لفظ «تاچیک » بهمان معنی داخل زبان ترکی شد و فارسی زبانان را «تاجیک » خواندند و این کلمه بر فارسیان اطلاق گردید و ترک و تاجیک گفته شد. (سبک شناسی ج 3 ص 50 حاشیه ٔ 1). تازی یعنی عرب و گویا آن شکل فارسی کلمه ٔ طائی یعنی منسوب به قبیله ٔ طی باشد و بموجب شهرت این قبیله از بابت تسمیه ٔ کل به اسم جزء، طایی به تمام عرب گفته شده (در تاریخ نظایر این زیاد است ). ما ایرانیان تمام یونان را بنام یک قبیله آن ملت (یونیام ) نام نهادیم و کلمه ٔ پارسه هم وقتی نام یک قسمت و یک طایفه ٔ ایران بوده و بعد از طرف یونانیها و عرب بتمام ایران اطلاق شد یعنی یونانی «پرسیا» و عرب «فرس » گفت . یونان را رومیها بنام یک قبیله ٔ یونان که بین آنها معروف بوده «گیرسیا» نام دادند. (لغات شاهنامه تألیف رضازاده ٔ شفق ).
دکتر محمّد معین در حاشیه ٔ برهان آرد: از تاز+ ی (نسبت ) در پهلوی تاژیک ۞ . ایرانیان قبیله ٔ طی از قبایل یمن را که با آنان تماس بیشتر داشتند (در عهد انوشیروان ، یمن مستعمره ٔ ایران شد) «تاژ» و منسوب بدان را «تاژیک » می گفتند و سپس این اطلاق را بهمه ٔ عرب تعمیم دادند، چنانکه یونانیان و رومیان «پرسیا» ۞ (پارس ) و عرب «فرس »را بهمه ٔ ایرانیان اطلاق کردند و ایرانیان «یونان » را بنام قبیله ٔ «یون » در آسیای صغیر، بهمه ٔ قوم هلاس اطلاق کردند - انتهی . رجوع به تاجیک و تاز و تازک و تاژ و تازیک شود. جمع تازی ، «تازیان » آید : واندر وی (شهر هری ) تازیانند بسیار. (حدود العالم ).
صدواندساله یکی مرد غرچه
چرا شصت وسه زیست این مرد تازی .

نمایش بیشتر
نمایش کمتر

مشخصات فنی

  • وزارت فرهنگ
  • بدیع الزمان فروزانفر
  • مطبعه مجلس
  • 1319
  • اول
  • وزیری
  • گالینگور چرمی جلد اصلی
  • 366
  • روغنی
  • سفید
  • فارسی
  • سربی
  • ایران
  • عالی
  • این کتاب فقط جلد اول چاپ شده و تا کنون جلد بعدی نداشته است .-?? مزین به تصویر رضا شاه کبیر و محمد رضا شاه پهلوی

نظرات کاربران

تا کنون نظری ارسال نشده است.

شما هم می توانید درباره این کالا نظر بدهید

فایل های دانلود