0
0

کتاب عجایب المخلوقات و غرایب الموجودات

تکامل و آفرینش

مشخصات محصول انتخابی شما

معرفی اجمالی محصول

کتاب عجایب المخلوقات و غرایب الموجودات

عجائب المخلوقات وغرائب الموجودات (شگفتی‌های آفریدگان و موجودات) کتابی است در زمینه هیئت و جهان‌شناسی و علم‌الاشیا و شگفتی‌های عالم خلقت، نوشتهٔ زکریا قزوینی. قزوینی این کتاب را نخست به زبان عربی نوشت و سپس خود نسخه‌ای فارسی از آن تدوین کرد.

تاریخ نوشتن عجایب‌المخلوقات را به سال ۶۷۸ هجری قمری مطابق با ۱۲۸۰ میلادی گزارش کرده‌اند. دست‌نوشتهٔ اصلی آن در حال حاضر در موزهٔ مونیخ آلمان موجود است. این کتاب به چندین زبان زنده دنیا ترجمه شده‌است.

کتاب شامل چهار مقدمه و دو مقاله است. مقالهٔ اول در عُلویات؛ مقالهٔ دوم در سُفلیات، که شامل عناصر و معدنیات، نباتات و حیوانات است. در مورد تمام کائنات روی زمین، بروج، ماه‌ها، فصول سال، ستارگان، زمین، کوهها، دریاها، رودها، جانوران، و تمام موجودات دنیا سخن رفته‌است.

این کتاب نخستین بار به اهتمام ووستنفلد در ۱۸۴۸ در گوتینگن، و ترجمهٔ نیمی از آن توسط هرمان اته در ۱۸۶۸ در لایپزیگ به طبع رسیده‌است. در سال ۱۳۰۹ هجری قمری نیز در مصر به چاپ رسیده‌است. چاپ ترجمه فارسی کتاب در سال ۱۲۸۳ هجری قمری در لکناو بوده‌است. همچنین ترجمه فرانسوی آن در سال ۱۸۰۵ در پاریس به زیر چاپ رفته و بعداً این کتاب به چند زبان دیگر مانندترکی، آلمانی، یونانی ترجمه و چاپ شده‌است.

این کتاب به زبان فارسی ترجمه شده و در تهران به سال ۱۲۶۴ ه‍.ق. طبع گردیده‌است. ترجمهٔ فارسی آن چند بار در تهران چاپ شده‌است.

به نوشته پرویز براتی در کتاب عجایب ایرانی ، قزويني در كتاب عجایب‌المخلوقات و غرایب‌الموجودات براي نخستين بار در چارچوب عجايب‌نامه‌اي، مرزبندي قاطعي از امر غريب و مفهوم شگفتي در ساخت ذهني و هستي‌شناسانه‌ي ايراني ترسيم مي‌كند.اين تلقي روش‌شناختي،كاملاً منطبق با مناسبات ذهني – تاريخي ايراني تدوين شده است.قزويني در مقدمه اول كتاب خود، از واژه‌ي «تعجّب» رمزگشايي مي‌كند.او مي‌نويسد: «قالَ الحُكَما، التّّعَجُبُ حِيرهُ تُعرض الانسانُ لِقصورهِ عَنْ مَعْرِفَهِ سَبَبُ الشّييِ أو عَنْ مَعرفهِ كيفيهِ تأثيرِ سَبَبِ لشَّيي فيه.»(«تعجّب حيرتي است كه بر انسان عارض مي‌شود به واسطه‌ي آن كه چيزي بيند كه سبب آن را نداند. در شگفت مي‌ماند از آن چيز، قبل از آن كه سبب آن دانسته باشد.»)قزويني از خلال سوبژكتيويته‌ي پيشامدرن ايراني به چنين تعريفي مي‌رسد؛تعريفي كه رسيدن به آن مختص جهان‌هاي مدرن و پسامدرن است.او بعد از اين اصطلاح‌شناسي دقيق مفهوم «تعجّب»، بلافاصله شگفتي زنبور عسل را مثال مي‌زند و اين‌كه چگونه اين مهندس حاذق و پركار آن سازه‌هاي شش ضلعي را مي‌سازد.قزوينيِ كيهان‌شناس كار زنبور عسل را توأم با شگفتي و مايه‌ي تعجب مي‌داند.اين تلقي هستي‌شناسانه البته از آن روست كه كيهان‌شناسان ايراني بعد از اسلام عمدتاً نگره‌هاي تئولوژيك داشته‌اند.

  • اگر بن انار شیرین اندکی باز کنند و سرکه در آن ریزند، انار ترش شود، اگر بن درخت انار ترش را باز کنند و انگبین در آن ریزند، انار را شیرین کند. و انگور آنکه باید نشاند کی ماه چهارده بود، نه از سر قضیب و نه از بن ولیکن از میانه و هر دو سر به سرگین گاو در باید گرفت و قدری نانخواه در بن افکنند و در رز البته نخود و کرنب(کلم) بکارند و دو ارش بزمین فرو ترد و اگر شاخ وی برشکافند چنانک پوست جدا نگردد و پشمکی که در میانه است بردارد و برهم نهند راست و بپوست بید تنگ ببندد و بگذارد تا پرورده شود انگور این درخت را دانه نبود.
  • آشنان:(درختچه‌ای در شوره‌زار)، از دخان او جمله هوام(حشرات) گریزند(عجایب قزوینی).
  • انجیر: شیخ الرئیس گوید اگر که دخان چوب انجیر در بوستانی پراکنند، که کرم آنجا افتاده‌باشد، جمله هلاک شود.
  • ترنج: صاحب الفلاحه(منظور بخش الفلاحه از جامع العلوم فخر رازی گوید رماد(خاکستر) و ورق کدو زیر درخت ترنج بگسترانند ثمر درخت ترنج بسیار شود و هم از آن نیفتد. و اگر درخت ترنج ضعیف باشد، او را به ورق یقطان(نوعی سنگ) پوشاننداو را قوی کند.
  • خرما: صاحب الفلاحه گوید، اگر نخلی بار نیاورد و دو سال بر او متسکرد شود، مردی تیشه یا تبری بردارد، و نزد او شود. و با ذکری گوید، مسند؟ از امسال بر خواهد آورد. و این درخت را خواهم انداخت که هیچ باری نمی‌آورد. و بدان فاس نخل را دو سه ضربت زند. آن مرد دست او را بگیرد و گوید که مپسند. از امسال صبر کن. اگر بار نیاورد، هر چه خواهی بکن. صاحب الفلاحه گوید، که در آن سال ثمر بسیار آورد. و غیر نخل نیز همچنین است که با این عمل بار آورد.
  • کنیۀ او ابو یحیی یا ابوعبدالله است و لقب او را جمال‌الدین و گاهی عمادالدین نیز گفته‌اند. به روایتی یکی از اجداد او به نام شیخ ابوالقاسم که عرب بوده و نسبش به انس بن مالک انصاری خادم رسول‌الله می‌رسیده، در قزوین ساکن و ایرانی شده است. خود او نیز به این موضوع اشاره می‌کند و می‌گوید که ابوالقاسم بن هبةالله کمونی، عالمی خداپرست و پرهیزگار از اولاد انس بن مالک است و به پنج واسطه جد اوست. اساس این ارتباط، و شاید بیشتر به این جهت که قزوینی قسمت عمدۀ عمر خود را ساکن مناطق عرب زبان بوده و کتاب‌هایش را به عربی تصنیف کرده است، محافل عربی و بعضی شرق‌شناسان او را عرب شمرده‌اند، درحالی از سبک نوشته‌های قزوینی معلوم است که عربی زبان مادری او نبوده است. بنابراین، با توجه به اقامت جد وی در قزوین و ازدواج با یک ایرانی و با عنایت به این‌که او خود بعد از چند نسل که همگی مقیم قزوین بوده‌اند، در همان شهر تولد و پرورش یافته و زبان مادریش فارسی بوده است، طبق هر مقیاس و معیاری می‌توان و بلکه باید او را ایرانی شمرد (نک: ابن تغری بردی، المنهل الصافی، 5/365؛ ذهبی، تاریخ الاسلام، 51/230؛ لویکی، دائرة‌المعارف اسلام، 4/865 ـ 867؛ مدرس رضوی، ریحانة‌الادب، 4/453؛ زر کلی، الاعلام، 3/46؛ قزوینی، آثار البلاد، 2/224؛ اثر آفرینان، 4/35؛ حاجی خلیفه، کشف‌الظنون، 2/1127؛ قمی، الکنی و الالقاب، 4/69، سبوحی، مقدمه عجایب المخلوقات، 2؛ کحاله، معجم‌المؤلفین، 1/734؛ دفاع، روائع الحضارة العربیه‌الاسلامیه، 327).

    قزوینی متولد سال 605 ق/1208م است (کحاله، معجم المؤلفین، 1/734؛ زر کلی، الاعلام، 3/46؛ عیسی بک، تاریخ النبات عند العرب، 115؛ قس: لویکی، 4/865؛ دفاع، مشاهیر گیاه‌شناسی، 295؛ سارتن، مقدمه بر تاریخ علم، 2/1758، 2 که سال 600 ق /1203م را تاریخ تولد او می‌دانند).

    از دیگر کسانی که قزوینی با آنها خویشاوندی دارد، ابوحاتم محمدبن حاتم (حسن) قزوینی می‌باشد و در کتاب آثار البلاد (2/224) خود به این رابطه اشاره می‌کند: «ابوحاتم محمود بن حاتم قزوینی، اصولی و فقیه و متأخر بود و از ا صحاب ابی‌الطیب طاهر طبری بود، او را کتابی است مشهور در حیل فقه و وی از اولاد انس بن مالک است و پسر عم صاحب کتاب».

    او در جوانی به دمشق کوچ کرد و در آن‌جا چند گاهی به تحصیل علوم و آداب اشتغال داشت، و از جمله نزد اثیرالدین ابهری، حکیم بزرگ ایرانی تلمّذ نمود و حدود سال 630 ق/1233م در همین شهر با حکیم شهیر صوفی محی‌الدین معروف به ابن عربی ملاقات کرد. ابن طاووس، سید غیاث‌الدین عبدالکریم بن احمدبن طاووس، مجلس او را درک نموده است و قزوینی با نویسنده و ادیب بزرگ، ضیاء الدین بن اثیر (متوفی به سال 1239/637ق)، برادر مورخ معروف، که در آن وقت مقیم موصل بوده روابطی داشته است. سپس رهسپار عراق عرب شد و ضمن سفرهایش با بسیاری از کیهان‌شناسان و جغرافیدانان وقت محشور گشت، و مدتی نیز به فرمان مستعصم بالله آخرین خلیفۀ عباسی با منصب قضای حله (650ق) و واسط (652 ق) مشغول کار بود و در مدرسۀ شراییۀ واسط نیز تدریس می‌کرد. پس بی‌شک قزوینی فقه آموخته بود؛ زیرا در عراق عهده‌دار قضاوت شده است. معلوم نیست که آیا پس از تسلط هولاکو بر بغداد در این منصب ماند یا آن را رها کرد، ولی مسلم است که مطالعات علمی خود را ادامه داد و وقتی شهر بغداد در سال 656ق/1258م به دست مغولان افتاد، و بساط خلافت عباسیان برچیده شد، قزوینی از اجتماع کناره گرفت و تمام وقت خود را صرف مطالعات علمی کرد.

    عطاملک جوینی سیاستمدار و مورخ ایرانی و صاحب تاریخ جهانگشا که از سال 661ق/1262م از طرف هولاکو و اباقا به حکومت بغداد و  عراق منصوب شد و تا آخر عمر (682ق/1283م) در این سمت باقی ماند، قزوینی را تحت حمایت خود گرفت و به همین علت است که قزوینی آثار خود را به عطاملک پیشکش کرده است.

    وفات قزوینی تقریباً همزمان با درگذشت عطاملک جوینی در پنجشنبه 7 محرم سال 682ق/1283 م واقع شده است و او در واسط درگذشت و پیکرش به بغداد منتقل و در مقبره شونیزیه دفن شود (نک: ابن تغزی بردی، المنهل الصافی، 5/365؛ صفا، تاریخ ادبیات در ایران، 3/279؛ لویکی، دائرة‌المعارف اسلام، 4/865 ـ 867؛ اثر آفرینان، 4/351؛ ابن فوطی، حوادث الجامعة و التجارت النفافعة فی المائة السابعة، 128 ـ 130؛ حاجی خلیفه، کشف‌الظنون، 2/1127؛ قمی، الکنی و الالقاب، 4/69؛ سبوحی، مقدمه عجایب المخلوقات، 3ـ4؛ کحاله، معجم المولفین، 1/734؛ زرکلی، الاعلام، 3/46؛ برنبورگ، دائره‌المعارف ادبیات عرب، 2/637 ـ 638؛ مونس عوض، الجغرافیون، 113؛ کراچکوفسکی، تاریخ نوشته‌های جغرافیایی در جهان اسلام،281).

    زکریای قزوینی، مردی خوش‌خط و آشنا به شعر و تاریخ و جغرافیا و معانی و الفاظ و علوم طبیعی بود. وی را از جهت وسعت اطلاعات و فقدان فکر علمی با پلینی مقایسه کرده و او را پلینی قرون وسطی خوانده‌اند.او با بسیاری از جهانگردان، مراوده داشته و آثار آنها را خوانده یا از مشاهدات ایشان بهره برده است. از ابو ربیع سلیمانی ملتانی نقل قول کرده و از میان آثار او به آفریقای میانه راه برده؛ همچنین از ابراهیم طرطوسی اندلسی و احمدبن عمر عذری (متوفی حدود 477 ق) که بعد از مشاهدۀ برخی شهرهای فرانسه و اروپای میانه، بدرود حیات گفتند، مطالبی نقل کرده؛ نیز به گفته‌های مسعر بن مهلهل و ابن فقیه استناد می‌کند.

    در باب مذهب مؤلف، اختلاف است. بعضی، او را شافعی دانسته‌اند، در حالی‌که علامۀ فقید، شیخ آقا بزرگ طهرانی در اثر جاودانۀ خود ـ الذریعة ـ کتاب وی را در عداد کتب شیعه ضبط نموده‌اند و به تبع ایشان، دائرة‌المعارف بزرگ اسلامی و دائرة‌المعارف تشیع با عنوان «علامۀ شیعی» از وی یاد کرده‌اند (مصاحب، دایرةالمعارف فارسی، ذیل همین کلمه؛ مقدمۀ کتاب آثار‌البلاد، چاپ1373، 12).

    قزوینی در عصر خویش و زمان‌های بعدی بیشتر از دیگر نویسندگان روحیۀ مردمی داشت و با مردم بود و آن ناشی از شناخت خوب او از تألیفات ادبی بود و آنکه سعی می‌کرد که افکار علمی دانشمندان بزرگ را برای همه قابل فهم و متناسب با میل و رغبت دانشمندان عصر خود توضیح و تحلیل نماید. آن هنگامی که یاقوت حموی در تدوین معجم‌ها به اوج رسیده بود، قزوینی بزرگ‌ترین کوزوموگراف (تئوریسین پیدایش جهان) و مفسر علوم به زبان ساده، برای تودۀ مردم به شمار می‌رفت.

    بسیاری از مورخان در رتبۀ علمی قزوینی تردید دارند. برخی ا و را در بین دانشمندان علوم طبیعی، نجوم و ریاضیات قرار می‌دهند و گروه دیگر او را امام و پیشوای مورخان و جغرافی‌دانان عرب به شمار آورده‌اند. ولی حقیقت این است که او در زمرۀ دانشمندان علم زمین‌شناسی و گیاه‌شناسی است؛ اگرچه در دو علم نجوم و ریاضیات هم به شهرت قابل توجهی رسیده است. قزوینی از دانشمندانی بود که به بررسی علوم تجربی و آزمایشگاهی می‌پرداخت. از او چنین نقل شده است: «انسان وقتی بار اوّل به راه درست نرسد، باید علت‌ها را بررسی کند و دوباره آزمایش خود را انجام دهد که این همان راه رسیدن به موفقیت است» (حمیده، اعلام الجغرافیین العرب، 404 ـ 405).

    به نقل از قزوینی می‌گویند: «منظور از نگاه کردن به چیزی، به گردش درآوردن حدقۀ چشم نیست؛ چرا که حیوان هم در این کار مانند انسان است... منظور از نگاه کردن یعنی تفکر در عقلانیات و دقت در محسوسات و جستجو در حکمت و انواع تغییرات و تحولات آن‌ها برای رسیدن به حقایق آن‌هاست». (نوفل، المسلمون و العلم الحدیث، نقل از: دفاع، مشاهیر گیاه‌شناسی، 297).

    قزوینی طرفدار تعمق در تحقیق بود. او می‌گوید: «وقتی دیدی که مغناطیس جذب نمی‌کند، نگو که خاصیت جذب ندارد، بلکه به دنبال آن عایقی باش که موجب عدم جذب آهن می‌شود». قزوینی دقت نظر و تفکری عمیق داشت. او از هدایت شدن زنبور به ساختن خانه‌اش از موم، آن هم به شکلی که هیچ مهندسی نتواند مثل آن را با خط‌کش و پرگار بسازد، در شگفت و تعجب می‌ماند. همچنین برای انباشته شدن آب باران در زیر زمین در فصل زمستان و خارج شدن آن به صورت چشمه در مراحل بعدی ارزیابی و تحلیل خوبی ارائه می‌دهد. او معتقد بود که زمین کروی شکل است و به دور خود می‌‌چرخد و آن‌چه که ما از حرکت ستارگان و سیارات در آسمان مشاهده می‌کنیم مربوط به چرخش آن ستارگان، آن گونه که ما با چشمان خود می‌بینیم نیست، بلکه مربوط به چرخش زمین، بر محور خود است و ما این طور خیال می‌کنیم که ستارگان و سیارت در آسمان بنا به برداشت ما، می‌چرخند (فروخ، تاریخ‌الفکر العربی، 559).

    مورخان در حیرت و شگفتی هستند از این‌که هر علمی که وضع می‌شود زکریا قزوینی در صدر دانشمندان آن رشته قرار دارد. مشهور است که او از دانشمندان علوم زمین‌شناسی و از پیشوایان علم تاریخ و جغرافیا بوده و کتاب‌هایی در زمینۀ نجوم و ریاضیات دارد که او را در نوک قلۀ پیشروان این علوم قرار می‌دهد (دفاع، مشاهیر گیاهشناسی، 316).

    او در میان نظریات پیشینیان متحیر نماند، بلکه وارد آزمایشگاه شد و جستجو و تحقیقی علمی بر مبنای مشاهده و نتیجه‌گیری نمود، به گونه‌ای که کتاب‌ها و نوشته‌‌های ارزشمند قزوینی موجب حیرت، شگفتی دانشمندان اروپا در قرون میانی و عصر جدید شده است و بسیاری از آن‌ها درباره مطالب و اطلاعات وسیعی که در آن کتاب‌ها بود اظهار تعجب نمودند. پس تمام سخنان مغرضانه‌ای که برخی از مستشرقان افراطی دربارۀ قزوینی گفته‌اند و این‌که خلاصۀ گفته‌های آنها این است که قزوینی فقط ناقل و بیان کننده افکار یونان بود، از حق فاصله گرفته‌اند، بلکه باید گفت که قزوینی از متفکران و اندیشمندان بزرگی بود که امت مسلمان و بلکه همۀ عالم، به سبب خدمات ارزنده‌ای که به علوم بشری تقدیم نموده، به او افتخار می‌کنند (همو، 317).

    با این همه، محققین عموماً معتقدند که زکریای قزوینی به علت دانش بسیار و هوش سرشار و کار فراوان توانسته است تمامی اطلاعات موجود عصر خود را جمع‌آوری و به روشی متین و سودمند دسته‌بندی و تألیف کند و دانش کیهان‌شناسی و جغرافی را در سطحی بالا و به صورتی علمی بازگو نماید و در عین‌حال چنان ساده و روشن بنویسد که به جای فضل‌فروشی و اثبات دانشوری خود، سبب استفادۀ عمومی شده باشد. غربی‌ها او را گاهی به هرودوت یونانی (Herodotus 484-420BC) و بلیناس رومی (Gaius Plinius 23-79 AD) مانند کرده‌اند، و او را در سر جمع، بزرگ‌ترین کیهان‌شناس عالم اسلامی می‌دانند و در نجوم و جغرافیا و زمین‌شناسی و معدن‌شناسی و نبات‌شناس و حیوان‌شناسی و نژادشناسی، دانشمندان ممتاز و کم‌نظیر می‌شمارند. کارهای قزوینی به گفتة ادوارد براون «خارج از عصر خود قرار دارد» و در دوران‌های بعد از او در جهان اسلام و شبه قارة هند تأثیر فراوان داشته و دانشمندانی را مانند شمس‌الدین دمشقی (وفات 727ق/1327 م)، احمد بن حمدان حرانی (دوران شکوفایی حدود سالهای 732ق/1332م)، حمدالله مستوفی قزوینی (وفات 750ق/1349م)، دمیری (وفات 808 ق/1405م)، ابن وردی (وفات 861 ق/1457م) تا محمود بن سعید سفاقسی (وفات 1233 ق/1818م) تحت تأثیر قرار داده است (علائی، جهان‌نمای زکریا قزوینی، 532 ـ 533؛ کراچکوفسکی، 281).

     

    نگاهی به فلسفۀ عجایب‌نامه‌نگاری و نقش قزوینی در این میان

    رؤیاپردازی‌ها و خیال‌پردازی‌های مردمان ایران زمین، مملو از تصاویر اعجاب‌انگیز و غریب است و این در ادبیات و نوشته‌های این سرزمین نیز به‌طور گسترده‌ای ظهور یافته است و در عجایب نامه‌های ایرانی وارد شده‌اند. در متون جغرافیا و علوم مربوط به ستاره‌شناسی و کواکب، نژادشناسی و انسان‌شناسی، متون علمی و حتی متون پزشکی، ظهور این نوع خیال‌انگیزی و عجایب‌انگاری را شاهد هستیم که در روند خود گاهی به شکل عجایب‌انگاری در میان این  متون قابل ذکر است. یکی از آنها ارداویراف‌نامه می‌باشد که یکی از اساسی‌ترین منابع برای شناخت آموزه‌ها دربارۀ جهان دیگر در ایران باستان است. در این راستا، می‌توان به متون مذهبی و دینی در اقوام مختلف و سایر کتب دینی اشاره نمود، به گونه‌ای که گاهی در بین آنها می‌توان موجودات و افسانه‌هایی غریب را جستجو کرد که «عجایب‌المخلوقات»، یکی از شاخص‌ترین آنهاست. این گروه از آثار بیش از هر چیز دانشنامه‌هایی عمومی هستند و در آنها از همة وجوه جهان هستی سخن گفته می‌شود؛ از این‌رو، آنها را بیشتر در ردیف آثار کیهان‌شناسی قرار می‌دهند. اموری که در این رسالات از آنها به عنوان امر عجیب یاد شده، یا متأثر از باورهای دینی و قومی است یا ناشناخته‌های اعصار پیشین است. نویسندگان این آثار هدف خود را از تدوین چنین آثاری، ذکر قدرت خداوند و آشکار شدن توانایی او بر خلق چنین عجایبی به منظور تنبه انسان و نیز آگاهی این آثار بی‌شباهت به کتابهایی چون تاریخ طبیعی پلینی (23 ـ 79م) نیست، اما چون مدرکی حاکی از آشنایی مسلمانان با این اثر وجود ندارد و در نخستین کتاب‌شناسی‌های دوران اسلامی نیز ذکری از این‌گونه ‌آثار به میان نیامده است، به‌طور مشخص نمی‌توان گفت که مسلمانان از چه زمانی و به چه دلیلی به  نوشتن چنین آثاری رو آورده‌اند. البته نمونه‌هایی از این‌گونه مطالب در سفرنامه‌ها و کتابهای جغرافی به چشم می‌آید. هرچند در این کتابها معمولاً بخش مستقلی دربارۀ جانوران و یا ذکر عجایب ایشان گنجانده نشده است، و نویسندگان معمولاً در ذکر اماکن به جانوران و یا ذکر عجایب ایشان گنجانده نشده است، و نویسندگان معمولاً در ذکر اماکن به جانوران آنها هم توجه کرده‌اند. برای نمونه ابوحامد غرناطی، از جغرافی‌نویسان سده 6ق/12م، گزارش‌هایی از مسافرت‌های خود فراهم آورده است. آثار او با توجه به عناوینی که برای آنها برگزیده، و مطالبی که در آنها بدان پرداخته، به کتابهای عجایب بسیار نزدیک است. مهم‌ترین و شناخته‌شده‌ترین اثر او، تحفة‌الالباب و نخبة‌الاعجاب است. این کتاب در چهار بخش تنظیم شده است و بخش سوم آن به بیان شگفتی‌های دریا و جانوران عجیب آن اختصاص دارد (آلوارت، V/365). نمونه‌های دیگری از آثار جغرافیایی که در آنها به جانوران و به‌ویژه به عجایب آنها پرداخته شده باشد، در سده‌های بعد هم دیده می‌شود. برای نمونه شمس‌الدین محمد دمشقی (د 727ق/1327م) در کتاب نخبة‌الدهرفی عجائب البر و البحر (آلوارت، V/367 _ 369) و سراج‌الدین عمر ابن وردی (د 850 یا 861 ق/1446 یا 1457م) در کتاب خریدة‌العجائب و فریدة‌الغرائب (آلوارت، V/371 -372) به مسائلی از این دست اشاره کرده‌اند. اما به نظر می‌رسد که نگارش این‌گونه کتابها سابقه‌ای قدیم‌تر از این آثار جغرافی داشته باشد. کتابی از سدة 4ق/10م با عنوان تحفة‌الغرائب از نویسنده‌ای گمنام در دست است که آن را به محمد بن ایوب حاسب طبری (د پس از 485ق/1092م) منتسب کرده‌اند. (نک: مدرس صادقی، 17) اما این امر با توجه به زمان احتمالی نگارش کتاب نمی‌تواند درست باشد. کتاب در 27 باب تنظیم شده، و مؤلف در آنها تنها به بیان اقوال متفاوت در موضوعات مختلف بسنده کرده که در این میان گاه اقوالی هم دربارة حیوانات آمده است. از نکات حائز اهمیت دربارة این کتاب آن است که قزوینی در عجائب المخلوقات از آن یاد کرده، و جملاتی از آن را با عبارت «صاحب تحفة‌الغرائب گوید» آورده است. اما نخستین اثری که با عنوان کلی «عجائب المخلوقات» در دست است، در اواخر سدة 6ق/12م و تقریباً هم‌زمان با اثر ابوحامد غرناطی نوشته شده است. مؤلف این کتاب محمد بن محمود بن احمد طوسی آن را عجائب المخلوقات و غرائب الموجودات یا عجائب‌نامه نامیده، و به ابوطالب طغرل بن ارسلان بن طغرل (ح 571 ـ 590ق/ 1175 ـ 1194م) تقدیم کرده است (طوسی، 14، 18؛ نیز نک: ستوده، 17 ـ 18).

    کتاب از 10 رکن تشکیل گردیده که هر رکن خود به بابها و فصل‌هایی تقسیم شده است. مؤلف در رکن اول و دوم از اجرای علوی و آنچه میان ماه و زمین است، سخن می‌گوید و عجائب آنها را نیز بیان می‌کند. رکن سوم در شگفتی‌های زمین، کوهها، دریاها، رودها، و مانند آنها. رکن چهارم در شگفتی‌های بلاد و مساجد و کنانس. رکن پنجم در شگفتی‌های گیاهان. رکن ششم در شگفتی‌های صور منقوشه. رکن هفتم در شرافت آدمی و عجائب فطرت او. رکن هشتم در جن. رکن نهم در عجائب پرندگان، و رکن دهم در عجائب بهایم و جانوران بزرگ است.

    مؤلف در سراسر کتاب روایتهایی را بدون ذکر منبع می‌آورد و تنها با توجه به مشابهت برخی روایات با روایات موجود در دیگر آثار جانورشناسی می‌توان گفت که وی احتمالاً با برخی از آثار پیشین آشنایی داشته است (برای نمونه، نک: ص 523، که همان داستانی را آورده که جاحظ، 2/152، از ایاس بن معاویه نقل کرده است). طوسی در دو رکن پایانی که به جانوران اختصاص داده است، پس از بیان نام هر حیوان نخست در چند سطر به بیان ویژگیهای آن حیوان می‌پردازد و سپس دربارة برخی از آنها حکایتهایی می‌آورد.

    اما در زبان عربی نیز به نیمۀ دوم قرن سیزدهم م./ هفتم هـ. کتابی به وجود آمد که در میان عامۀ خوانندگان رواجی کم‌نظیر یافت؛ و آن کتاب کیهان نگاری قزوینی است که چون فرهنگ یاقوت، در نوع خود نمودار کمال است. کتاب قزوینی از آن‌گونه تألیف جغرافیایی است که از عجایب سخن می‌کند و در این باب چنان کامل و شامل است که پس از آن مطلب تازه‌ای به دست نیامده و مؤلفان دیگر یا به تلخیص کتاب قزوینی بسنده کردند یا به دستکاری آن پرداختند. قزوینی بزرگترین کیهان نگاری بود که علوم را برای عموم ساده کرد؛ چنانکه از پیش دیدیم نمایندگان این رشته از پایان قرن دوازدهم م./ ششم هـ.پدید آمدند. اینان تنها به توضیح قوانین حاکم بر نظام شمسی بسنده نکردند، بلکه به همۀ پدیده‌های کره زمین پرداختند و دارای نقش منجمان، جغرافی‌شناسان، زمین‌شناسان، معدن‌شناسان، و گیاه‌شناسان بودند و خود در این مورد مکمّل کار جاحظ و مسعودی و بیرونی به شمار می‌آیند؛ اما طبعاً کارشان اصالت و عمق نداشت. اینان غالباً مردمی صوفی مسلک و ساده دل بودند که در همه چیز معجزات خالق را می‌دیدند و بیشتر رسایلشان رنگ موعظه و ارشاد داشت؛ و به خلاف جاحظ و امثال او هدفشان اصالت و ابداع نبود، بلکه به نقل و اقتباس بس می‌کردند و معمولاً در این کار امین بودند و در ترتیب مطالب مقامی برجسته داشتند. مؤلفاتشان استقلال نداشت ولی غالباً روشن و ساده و منظم بود.

    اما قزوینی در این رشته به اوج ابداع هنری رسیده و به دورانهای بعد دمشقی و ابن‌الوردی نیز بدو پیوستند. قزوینی روایتگری کامل است و نمونه‌ای روشن از نوشته‌های دوران انحطاط را به دست می‌دهد. اطلاعات گسترده و معلومات فراوان دارد، اما مطلب تازه یا نظریۀ بکر ندارد. همه چیز را از دید خاص خود فهمیده و کتابی به وجود آورده که شامل همۀ معارف دوران اوست. وی به عنوان یک نویسنده سبکی روشن و عالی دارد و بی‌گفت و گو در کار ساده کردن مطالب علمی که مورد رغبت عامّه توان شد، یک نابغه است که پیچیده‌ترین موضوعها را با مهارتی فوق‌العاده در قالبی روشن و جالب و دلپسند می‌ریزد. اسلوب وی ساده و متنوّع است، ولی غالباً مخلوطی از روایتهای مؤلفان سابق را نقل می‌کند.

    به نظر یکی از دانشوران معاصر، کیهان‌نگاری قزوینی مهمترین اثری است که یک نویسنده عرب در قرون وسطا به وجود آورده است. غالباً دانشوران او را با هرودوت و پلینی همسنگ کرده‌اند. البته این مقایسه تا حدّی موجّه است، اما باید گفت که قزوینی، نه از لحاظ روح نقادی بر این دو مؤلف قدیمی برتری دارد و نه از لحاظ روش. کتاب کیهان‌نگاری او معمولاً عنوان عجائب المخلوقات و غرائب الموجودات دارد که آن را به عطا ملک جوینی، حاکم بغداد به روزگار مغول که کمی پس از این به عنوان علامه نیز به او بر می‌خوریم، پیشکش کرده است و معلوم می‌شود که قزوینی می‌کوشیده تا زندگانی خود را با وضع تازه سازش دهد. نیمۀ اوّل عنوان، تکرار عنوان کتاب احمد طوسی است و نشان می‌دهد که کتاب از نوع «عجایب» است و رواج این عنوان میان مؤلفات این رشته مایۀ اشتباه آن دو با یکدیگر شده است. کتاب جمعاً دو قسمت است که به طور جداگانه از جهان علوی و سفلی سخن دارد. قزوینی در ابتدای کتاب ضمن آوردن آیاتی از قرآن و ذکر دو داستان، در پی آن است که لزوم پرداختن به مسائلی از این دست را ثابت کند. او هدف خود را از تألیف چنین اثری تفکر در معقولات و نظر در محسوسات و بحث در حکمت آنها دانسته، «تا حقایق آنها روشن گردد و قدرت خالق از راه نظر در مخلوق شناخته شود». او به این نکته هم اشاره می‌کند که هیچ مطلبی در این کتاب از خود او نیست و تمام آنها بر پایة روایات و مطالب موجود در آثار دیگر است. صحت این سخن از ارجاعات بسیاری که در سراسر کتاب قابل مشاهده است، به خوبی بر می‌آید.

    کتاب شامل چهار مقدمه است:

    در مقدمۀ اوّل به شرح واژه عجب (عجیب) می‌پردازد. قزوینی در این کتاب، امر غریب را این‌گونه تعریف می‌کند: «امر غریب، امری باشد که مثل آن کم واقع شود و مخالف عادات باشد یا تأثیر نفوس باشد یا تأثیر امور فلکی یا تأثیر اجرام عنصری». قزوینی به موضوعات مختلفی با عنوان امور غریب اشاره کرده است؛ گاهی در متن قزوینی از اموری به صورت عجیب اموری نقل شده که امور و یا موجوداتی بسیار معمولی هستند، ولی متن قزوینی آنها را عجیب جلوه داده است.

    مقدمه دوم تقسیم مخلوقات است.

    مقدمه سوم دربارۀ واژۀ غریب است.

    و مقدمۀ چهارم دربارۀ تقسیم موجودات است که طبق مکتب یونانی و بخصوص ارسطو انجام شده است. قسمت اوّل که خاصّ جهان علوی است از اجرام سماوی یعنی آفتاب و ماه و ستارگان و ساکنان جهان بالا، یعنی فرشتگان، و وقت‌شناسی و تقویم‌های عربی و سریانی و عیدها و روزهای مشخص سخن دارد. قسمت دوّم خاصّ زمین و پدیده‌های آن به معنی وسیع کلمه است که ضمن آن به‌طور‌کلّی از عناصر چهارگانه و سپس جداگانه از آتش و هوا و آب و نیز از شهاب‌ها و بادها سخن می‌رود. این قسمت از تقسیم معموره به هفت اقلیم و علت وقوع زلزله و پیدایش کوه‌ها و رودها و چشمه‌ها گفت و گو دارد و علتهای طبیعی و زمین‌شناختی که برای توضیح آن می‌آورد، بی‌لطف نیست. پس از آن گفت‌وگویی از مناطق سه‌گانۀ طبیعت یعنی منطقۀ معدنی، گیاهی، و حیوانی هست که منطقۀ اخیر با انسان و خصایص اخلاقی و تشریح و ترکیب عضوی او و مشخصّات اقوام مختلف آغاز می‌شود و به دنبال آن از مخلوقات دیگر و نخست از جنیان و غولان سخن می‌رود و از این مجموع تابلوهای رنگارنگ پدید می‌آید پر از مایه‌های جغرافیایی که غالباً تکرار مطالب کتاب جغرافیای اوست.

    و سپس کتاب به دو مقاله تقسیم شده است: مقالة اول در عُلویات؛ مقالة دوم در سُفلیات.

    مقاله اوّل خود به سیزده نظر تقسیم شده است:

    نظر اوّل: در حقیقت افلاک و اشکال و موقعیت‌های آن.

    نظر دوم: دربارۀ فلک ماه.

    نظر سوم: دربارۀ فلک عطارد.

    نظر چهارم: دربارۀ فلک زهره.

    نظر پنجم: دربارۀ فلک خورشید.

    نظر ششم: دربارۀ فلک مریخ.

    نظر هفتم: دربارۀ فلک مشتری.

    نظر هشتم: دربارۀ فلک زحل.

    نظر نهم: دربارۀ فلک ستارگان ثابت.

    نظر دهم: دربارۀ فلک البروج.

    نظر یازدهم: دربارۀ فلک الافلاک.

    نظر دوازدهم: دربارۀ ساکنین آسمان‌ها که همان ملائکه هستند.

    نظر سیزدهم: دربارۀ زمان.

    و مقالۀ دوم نیز خود طی چهار نظر تقسیم شده است که به ترتیب به: کرۀ آتش؛  کره هوا؛ کره آب؛ و دربارۀ کرۀ زمین می‌پردازد و سپس به بررسی کائنات و موجودات هستی می‌پردازد که آنها اجسامی هستند که از عوامل اصلی و مادر متولد می‌شوند و شامل سه نظر هستند: درباره فلزات؛ درباره گیاهان؛ درباره حیوانات.

    قدیمترین نسخۀ این کتاب در مونیخ موجود است که تاریخ آن به سال 1280م/678هـ. می‌رسد، یعنی هنگامی که مؤلف در قید حیات بوده است. آن نسخه با تصویرهای مینیاتوری مزیّن است. جالب آنکه غالب دانشوران حشره‌شناسی پنداشته‌اند که گویا این تصویرها زیر نظر خود قزوینی آماده شده است. وستنفلد که دو کتاب را، با وجود دسترسی نداشتن به همه مواد لازم، انتشار داده، عقیده دارد که سه متن از کتاب هست که به نظر وی هر سه را قزوینی خود آماده کرده است، ولی بعدها معلوم شد که مطلب از آنچه و وستنفلد گمان برده پیچیده‌تر است. روسکا، مورّخ علوم دقیقه و خاورشناس معروف، در ضمن تحلیل فصول انسانی و معدنی کتاب و بخصوص افسانه ترکی معروف «سنگ باران» وجود متن چهارمی را نیز کشف کرده است. قدیمترین نسخه‌های کتاب از روی متن دوم است که به قرار معلوم در زبان عربی از همۀ متنهای دیگر رایج‌تر بوده و نسخه‌های خطی بسیار از آن به جا مانده است. اصل عربی متن سوم موجود نیست و علامت آن این است که فصل هفتم و هشتم را که از اقوام و حرفه‌ها سخن دارد بر آن افزوده‌اند. این متن قزوینی نیست و ترجمه‌های فارسی، از جمله همین ترجمۀ ما را از روی آن کرده‌اند. یک متن چهارم نیز هست که از لحاظ زمانی از همه کهن‌تر، و تا به روزگار ما از همه رایج‌تر است و اضافات فراوانی به فصول مختلف آن راه یافته، مثلاً تنها همین متن است که از قبایل ترک به قرن دهم م./چهارم هـ. سخن دارد و قطعاتی از ابودلف و ابن فضلان و فصولی از کتاب جواهرات خازمی نقل کرده است. بی‌تردید این متن از قزوینی نیست، زیرا نسخۀ خطی اصلی آن با عنوانی دیگر به جای شرح قزوینی خوانده می‌شود. آنکه قسمت عالم علوی کتاب با رسائل مسیحیان همان دوران در غرب و شرق شباهت دارد، و این قضیّه بخصوص بر کتاب سریانی مجهول المؤلف علة کلّ العلل صادق است که زاخای گوید: «کتابی است در کیهان نگاری که از لحاظ تازگی نظیر ندارد و برای همه اقوام نوشته شده است». بی‌گفت‌و‌گو همۀ این مؤلفات یک منبع مشترک دارد. دلیل رواج فوق‌العاده کتاب قزوینی تنها اختلاف و تعدّد متنها و نسخه‌های آن نیست، بلکه تعداد فراوان ترجمه‌ها و متنهای دستکاری شده در زمانهای دیگر نیز شاهد این مطلب است. متن فارسی کتاب با متن عربی تقریباً به یک زمان به دسترس قرار گرفت و دست کم سه متن فارسی را می‌شناسیم واین بجز تلخیصها و گلچینهاست. قسمت دوّم کتاب را در قالب شعر پارسی نیز ریخته‌اند. از نیمه قرن پانزدهم م. / نهم هـ. متنهای دستکاری شده و ترجمه‌های ترکی پشت سر هم منتشر شده و در تمام قرن شانزدهم و هفدهم م./ دهم و یازدهم هـ. دنبالۀ آن قطع نشده است (کراچکوفسکی، تاریخ نوشته‌های جغرافیایی در جهان اسلامی، 282 – 283).

    به طور مثال دربارۀ پدیدۀ خسوف عقیدۀ قزوینی این‌گونه است که خسوف ماه، با قرار گرفتن زمین بین ماه و خورشید به وجود می‌آید که در این حالت از قرار گرفتن نور خورشید بر روی زمین، مخروطی به دست می‌آید که قاعده‌اش همان صفحۀ زمین است (دایرۀ بزرگ در محیط آن). وقتی همۀ ماه، در جرم مخروط قرار می‌گیرد، خسوف کامل، به دست می‌آید (یعین نور خورشید به صورت ماه که در برابر ما قرار دارد نمی‌رسد و سیاه و تاریک به نظر می‌رسد، و در آخر هر ماه به همین صورت به وجود می‌آید) ولی اگر قسمتی از آن فقط در سایه مخلوط داخل شود، خسوف ناقص پدید می‌آید. اما کسوف خورشید با قرار گرفتن ماه بین خورشید و چشمان ما به وجود می‌آید (همان‌طور که در پدیدۀ خسوف برای زمین ایجاد می‌شود). به اعتقاد قزوینی توقف خورشید در کسوف، مانند توقف ماه در خسوف طولانی نمی‌باشد (زیرا قاعدۀ مخروط شعاع وقتی با صفحۀ ماه منطبق شود، در همان لحظه از آن منحرف شده و خورشید شروع به پدیدار شدن می‌کند). قزوینی همچنین می‌گوید: مقدار کسوف‌ها بر حسب اختلاف دید و مشاهدۀ ساکنین در مناطق مختلف جغرافیای، مختلف و متفاوت است. گاهی کسوف خورشید ممکن است در برخی مناطق اصلاً وجود نداشته باشد در حالی‌که هم زمان در برخی مناطق دیگر، کسوف پدید آمده است (قزوینی، 20؛ همچنین نک: دفاع، مشاهیر گیاه‌شناسی، 310 – 311).

    قزوینی در کتاب خود از آسمان و آنچه در آن است، سخن گفته و در آن به علم فلک، توصیف ستارگان و بروج و حرکات آنها و نیز تغییرات فصل‌ها و ماه‌هایی که از آن ناشی می‌شود، پرداخته است و از زمین و آنچه بر روی آن است سخن گفته است. اصل، زمین، طبیعت آن، کرۀ هوا، و اصل بادها و انواع آن، کۀ آب و بخارهایی که در آن است، جزیره‌ها و حیوانات عجیب آن‌ و نیز خشکی و جمادات، گیاهان و حیوانات روی آن را ذکر نموده و همه آنها را به ترتیب حروف الفبا آورده است (دفاع، مشاهیر گیاه‌شناسی، 314)

    او تعریف کرده که بر روی کوهی بین باورد و طوس، که بلندترین رشته کوه است ایستاده بود. آسمان صاف و روشن بود. وی می‌گوید من در وسط کوهی بودم که بین من و زمین بود. دایرۀ صاف و شفافی را به رنگ قوس قزح دیدم که من شروع به پایین آمدن از کوه کرده‌ام، در حالی که این دایره کوچکتر و کوچکتری شد، وقتی پایین آمدم آن را کوچکتر از قله دیدم تا اینکه به ابر رسید و از بین رفت. او در کتابش به حرکات ستارگان پرداخته است. او می‌گوید: ماه کوچکترین ستاره است، اما چون به زمین نزدیک است گویی که بزرگ‌ترین آنهاست و با توجه به سبکی وزنش به طور نسبی، حرکت آن نسبت به ستارگان دیگر سریع‌تر است.

    مرشد خطاط ملقب به عطار، یکی از خوشنویسان مشهور شیراز در قرن شانزدهم میلادی/دهم هجری است که از سال 1523 م/929 هـ.ق تا 1552 م 959 هـ.ق فعالیت می‌کرده است. مرشد خطاط در سال 1545 م/951 ه. ق مشغول نوشتن نسخه خطی قطوری از کتاب عجایب المخلوقات قزوینی می‌شود که اکنون در کتابخانه چستربتی در انگلستان نگهداری می‌شود (بازیل، نقاشی ایران، 134).

    دلیلی دیگر از رواج فراوان کتاب قزوینی اینکه، از جمله کتابهای معدود غریب است که با تصویر زینت یافته است و بجز تصویرها و جدولهای نجومی، مینیاتورهایی دارد که گاه در کمال خوبی و دقت است، چنانکه در نسخۀ مونیخ که از آن سخن داشتیم و نیز در نسخۀ مؤسسه مطالعات شرقی می‌توان دید. این‌گونه تصویرها در متنهای عربی و فارسی نیز هست، اگر چه بعضی تصویرهای گیاه و جانور و اقسام وحوش خیالی است، ولی در بعضی موارد مینیاتورها به توضیح مسائلی مهم، از قبیل تاریخ تصویر ستارگان و پاره‌ای مسائل تاریخی طبیعی، کمک کرده است. سرانجام این نکته نیز در خورد دقّت است که همۀ نسخه‌های خطی قزوینی همچون مؤلفات کیهانشناختی متأخّر حرانی و ابن الوردی با یک نقشۀ مدوّر جهان از نوع نقشه اصطخری همراه است (کراچکوفسکی، 285).

    دومین مکتب نگارگری تبریز در دورة جلایریان شکل گرفت. آنان از 760 بر تبریز تسلط یافتند و در آنجا به حمایت از کتاب‌آرایی پرداختند. سلطان غیاث‌الدین احمد بهادر جلایری (حک: 784-813ق)، آخرین سلطان جلایری که در نقاشی و تذهیب استاد بود، از حامیان نام‌آور نقاشی بود. نسخه‌ای از عجایب‌المخلوقات قزوینی (محفوظ در کتابخانة ملی پاریس) که در 790ق. برای کتابخانة وی تهیه شد، از آثار مکتب تبریز به شمار می‌رود، زیرا به خط نستعلیق کتابت شده و خط نستعلیق اندکی پیش از تاریخ کتابت این نسخه در تبریز پدید آمده بود. از لحاظ فرم‌شناسی خصوصیات دیداری در این مکتب با حذف عناصر چینی و بیزانسی به سمت تصویر کردن دنیای شاعرانه، خیالی، و آرمانی نقاش می‌رود. (نک: کونکل، ص 1838، تجویدی، ص 106؛ ذیلابی، «تبریز». دانشنامة جهان اسلام، ج6).

    جالب آنکه این متن توسط تصویرگران مختلفی در دوره‌های مختلف تصویرگری شده است. نسخه چاپ سنگی توسط علی قلی خوئی (به سال 1264 ه. ق. و 1847 م) نمونه‌ای از آنهاست. بعدها هنرمندان دیگر از روی آن کپی کرده‌اند که احتمالاً تصاویر اثر بابومنوهر لال – نسخه دیگر فارسی چاپ سنگی موجود در کتابخانۀ ملی ایران – کپی آن باشد. (وضعیت نشر: کلهنونشی پرلک نرائن، 1913م./ 1331 هـ. ق). تصاویر به کار برده شده، تصاویر متمایل به نوعی طبیعت‌گرایی و همراه با خام دستی است که در آن نسبت به نسخه خطی نقوش و خطوط تزئینی کمتری می‌بینیم. در این تصایر، صورتها، موها و لباسها کاملاً هندی می باشد.

    در نسخه‌ای دیگر فارسی که دارای 180 نگاره بوده و در دانشگاه پرینستون موجود است و در این تصحیح یکی از نسخه‌های ماست، کیفیت هنری این نگاره‌ها بسیار شاخص است و تأثیرات فرهنگ هندی نظیر حیوانات هندوستان و نمادهای هندی در آن به راحتی دیده می‌شود. ظرافت در طرح و رنگ این نگاره‌ها، ما را به یاد مینیاتور می‌اندازد. این تصاویر متعلق به قرن 18م. می‌باشد. امتیاز‌های تصاویر این نسخه باعث شد تا در متن کتاب حاضر از تصاویر زیبای آن استفاده نماییم.

    در نسخه‌های فارسی بعدی که باز صورت هندی تصاویر در تصویرگری مشخص است، ترکیب بندی و فضاسازی خاصی دیده نمی‌شود و تصویرگر فقط به معرفی موجودات بدون توجه به قصه‌پردازی اکتفا کرده است. تصاویر دورگیری خطی شده‌اند و رنگهای تخت در رنگ‌آمیزی آنها برده شده است. از روی تصاویر نسخه‌ای دیگری که در دانشگاه پرینستون می‌باشد و اسم عجایب‌المخلوقات دارد، ولی بسیار متفاوت از نسخه‌های دیگر می‌باشد، می‌توان فهمید که از نسخه‌های قزوینی الهام گرفته است که البته با قسمتهای مربوط به طلسمات همراه است که تصاویری بسیار بدوی و خام می‌باشند. این نسخه در شعبان 1324ق، در دارالسلطنۀ اصفهان به دست «علیمحمد ابن جعفر ابوالحسنی النائینی المصاحب» کتابت شده و در حاشیه برخی تصاویر می‌توان نام «نرسادباشی» را که احتمالاً تصویرگر این نسخه بوده است، مشاهده کرد. با اینکه در بعضی از نسخه‌ها تصاویری با فرهنگ هندی می‌بینیم، ولی به دلیل اینکه دارای متن فارسی می‌باشند، شبهاتی در مورد ملیت تصویرگران آنها به وجود می‌آورند. به هر حال، این تصاویر که هر کدام با تکنیکهای مختلف ترسیم شده‌اند، در برگیرنده ایده‌های متفاوتی از یک نسخه می‌باشند و حتی حدسیاتی در مورد فرهنگهای مختلف عامه و شناخت باورهای جوامع در ذهن ایجاد می‌کند.

    کتاب عجایب المخلوقات از رایج‌ترین کتب نثر مصور است، تاکنون هیچ کوششی علمی برای بررسی تطبیقی میان کتاب‌های جانوران نمادین و جانوران افسانه‌هایی که ساختۀ تخیل مردم قرون وسطی بود، صورت نگرفته است. چنین کوشش و پژوهشی می‌تواند تشابه بسیاری میان تصاویر اسلامی و توصیف‌هایی که در کتاب قزوینی آمده را شناسایی کند و به نظر می‌رسد که برخی از نگارگران ایرانی و دیگر سرزمین‌های شرق اسلامی از کارهای نقاشان مسیحی نقل کرده باشند، مانند تصویر نمادهای رسولان، صاحبان انجیل‌های چهارگانه: فرشته قدیس متی و شیر قدیس مرقس، و گاو نر قدیس لوقا و عقاب قدیس یوحنا که ضمن یک نسخۀ دستنویس از کتاب قزوینی که در اختیار پروفسور زاره است وجود دارد. قزوینی در فصل «صورت‌های فرشتگان و جامه‌ها و رنگ‌های آنان» چنین نوشته است که: حاملان عرش بر چهار شکل‌اند: انسان، گاو، عقاب و شیر. همچنین در نسخه‌های دستنویس اسلام&

نمایش بیشتر
نمایش کمتر

مشخصات فنی

  • زکریا بن محمد بن محمود المکمونی القروینی
  • نصرالله سبوحی
  • چاپخانه مرکزی خسروی
  • 1337
  • اول
  • وزیری
  • گالینگور چرمی
  • 475
  • روغنی
  • سفید
  • فارسی
  • سربی
  • مصور
  • ایران
  • بسیار تمیز
  • بدون مهر و نوشتار- از روی چاپ تهران و هندو - فهرست رجال و قبایل و اماکن و کتب - جز کتب و چاپهای بسیار کمیاب

نظرات کاربران

تا کنون نظری ارسال نشده است.

شما هم می توانید درباره این کالا نظر بدهید

فایل های دانلود