0
0

جیرفت کهنترین تمدن شرق ( دستخط و امضا مولف )

باستانشناسی ایران
تماس بگیرید
لطفا جهت اطلاع از موجود شدن محصول شماره همراه خود را وارد کنید
زمانی که محصول موجود شد
ثبت
درحال ذخیره سازی...
تعداد :
+

مشخصات محصول انتخابی شما

معرفی اجمالی محصول

جیرفت کهنترین تمدن شرق ( دستخط و امضا مولف )

«جيرفت، كهن‌ترين تمدن شرق» عنوان كتاب مصوري است كه به همت دكتر يوسف مجيدزاده ـ سرپرست هيات حفاري مناطق باستاني اطراف جيرفت در حاشيه هليل‌رو ـ و با همكاري وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي و سازمان ميراث فرهنگي كشور، در بهار سال 1382 در 1500 نسخه منتشر شده است. اين كتاب كه بيشتر به‌منظور اطلاع‌رساني بين‌المللي منتشر شده، حاوي عكس و مشخصات حدود 554 شيء كشف شده از اين مناطق باستاني ـ به دو زبان فارسي و انگليسي ـ است. در ابتداي اين كتاب كه تصاوير آن از كيفيت چندان بالايي برخوردار نيست، سيدمحمد بهشتي ـ رييس سازمان ميراث فرهنگي كشور ـ نوشته است: «منطقه بزرگي از كره‌ي زمين كه از شمال غرب آسياي صغير، از جنوب غرب مصر، از شمال شرق افغانستان، و از جنوب شرق پاكستان را در بر مي‌گيرد و در اصطلاح جغرافيايي قسمتهاي از آن به خاورميانه، خاور نزديك و آسياي مركزي شهرت دارد، خاستگاه كهنترين فرهنگ‌هاي بشري است كه قدمت آنها در بخشهايي از خاورميانه به ده هزار سال مي‌رسد. تداوم اين فرهنگ‌ها در مناطق خاص بر اثر پيشرفت تكنولوژي ابزار و ادوات كشاورزي و عوامل جانبي ديگر باعث رشد جمعيت، ظهور شهرها و مراكز فرهنگي بزرگتر و زندگي در شهرها شد و سرانجام در حدود پنجهزار سال پيش نخستين تمدنهاي بشري به وجود آمد. از آنجا كه كناره‌هاي رودهاي بزرگ مناسب‌ترين نقاط براي ايجاد اين تمدنها بود، تمدن مصر در اطراف رود نيل، تمدنهاي بين‌النهرين در سواحل رودهاي دجله و فرات، و با اندكي تاخير، تمدنهاي هاراپا و مهنجودار و در دره‌ي رود سند شكل گرفت. در اين ميان، سرزمين ايران كه در تمامي دورانهاي پيش از تاريخ سهم بسيار بزرگ و سرنوشت سازي در روند رشد فرهنگ‌ها و تكنولوژيها داشت، در اثر نداشتن رودهاي بزرگي مانند دجله و فرات، نيل و سند، نتوانست به طور همزمان تمدنهاي پرطمطراق و پرآوازه‌اي مانند فراعنه‌ي مصر، سومريها، بابليها و آشوريان را به جهانيان عرضه كند، اما در عوض، به دليل وسعت خاك، رودخانه‌هاي كوچكتر و بعضا كم آبتري داشت كه هر يك قادر بود تمدني را در دامن خويش پرورش دهد. به عنوان مثال مي‌توان به رودهاي كرخه و كارون با شبعات متعدد آن اشاره داشت كه باعث به‌وجود آمدن تمدن بزرگي همچون عيلامي شد، و از دره‌ي رود كر نام برد كه قلمرو پادشاهي انشان بود. رودخانه‌ي مهم ديگري كه به دليل توجه بيش از حد باستان شناسان به شناسايي فرهنگ‌ها و تمدنهاي واقع در مناطق غربي ايران در طول يكصد سال گذشته از نظرها به دور مانده بود، كناره‌هاي هليل رود در منطقه‌ي جيرفت كرمان است كه در طول مسير 400 كيلومتري خود يكي از سرسبزترين و مناسبترين مناطق براي زندگي و اسكان بشر را به وجود آورده است. سرزميني كه به لحاظ وسعت خاك، رودخانه‌اي عظيم، وجود چشمه سارهاي فراوان، تنوع آب و هوا، شرايط زيست محيطي و نزديكي به دريا، در مقايسه با جنوب عراق، قادر بوده است محيط مناسبتري را براي خاستگاه تمدن بشر به وجود آورد. بخش بسيار كوچك، اما زيبا و بي‌نظير از آثار هنري متعلق به اين تمدن درخشان كه در مجموعه‌ي حاضر عرضه شده است، اين ديدگاه را به وضوع تاييد مي‌كند». سپس سيداحمد محيط طباطبايي ـ معاون معرفي و آموزش سازمان ميراث فرهنگي كشور ـ نيز چنين نگاشته است: «فرهنگ اگر تا اعماق و رگ و ريشه يك دريا ريشه بدواند و از چشمه‌سار جان عاشقان فرهنگ‌پرور سيراب شود و به بر و بار نشيند، سرزمين‌هايي سربر مي‌كشد و رخ مي‌نمايد، چون ايران كه هر جايش را بكاوي به گنجي از فرهنگ و زندگي دست مي‌يابي. گاه نياز به كاوش و جست‌وجو نيست، حتا اندك رگبار باراني و به كنار رفتن لايه‌اي تنك مايه از خاك مي‌تواند غبار ايام را از هستي و زندگي سراسر هنر پيشينيان بزدايد و خاك آبستن فرهنگ، در دانه‌هاي خود را عيان كند؛ تا بداني كه اين سراي، يادگاري‌است بس گرانقدر از گذشتگان. در پهنه خاك گسترده و بارور ايران زمين، جاي جاي خاك، چنين گنجها را به دل نهفته است؛ گنجهايي كه دريغ و صد دريغ! گاه ديگ آز حراميان را نيز به جوش مي‌آرد تا شبروانه به شكافتن دلش برخيزند و گنجينه‌هايش را به يغما برند... و اين حكايتي است ديرسال كه بر همه جاي ايران گذشته، و از آن شمار، جيرفت: گوهر يگانه‌ي تاريخ و فرهنگ ايران بزرگ، و خداي را سپاس كه امروزه پاسداران ميراث اين ديار، ره بر حراميان بسته‌اند. كتاب حاضر، از آن گنجينه‌ها مي‌گويد كه در دل جيرفت خفته و گواه ديرندگي فرهنگ و زندگي است در ايران ثروتمند. اميد كه فرهيختگان و مشتاقان ميراث كهن را به كار آيد و چشم و دلشان را به ديدار هنر آفريده‌هاي ايراني روشن كند». اما خود يوسف مجيدزاده نيز اينچنين نوشته است: «سال گذشته پس از پايان چهارمين فصل حفريات در محوطه‌ي باستاني ازبكي به پيشنهاد خانم مهري جوادي، يكي از اعضاي هيات ازبكي و كارشناس ارشد از ميراث كرمان و به دعوت ميراث استان كرمان همراه آقاي خسرو پوربخشنده، معاون هيات، راهي آن ديار شديم. اين دعوت ظاهرا به منظور قدرداني از زحماتي بود كه به نظر خانم جوادي من براي همكاران جوان طي فصل حفاري پيشگفته كشيده بودم. ميزبانان قرار بود ما را براي بازديد از چندين اثر باستاني به نقاط گوناگون ببرند. يكي از اين بازديدها سفر به بردسير براي ديدن اشياي بسيار زيبا در زندان مواد مخدر و عكسبرداري از آنها ترتيب داده شده بود. اين اشيا كه از حفريات غيرقانوني در شهرستان جيرفت به دست آمده بود، ‌در راه حمل به سوي مرز به منظور خروج از كشور، توسط مامور جواني از سپاه پاسداران، كشف و مصادره شده بود. در اين سفر علاوه بر خانم جوادي، ‌آقاي علي بني‌اسدي، عكاس ميراث كرمان، نيز ما را همراهي مي‌كرد. ديدن حدود سيصد قلم از نفيس‌ترين اشياي سنگي و فلزي چنان هيجاني را در وجود من برانگيخت كه ترديد دارم زبان و قلمي قادر به بيان آن باشد. گمان مي‌كنم در همان لحظه بود كه انديشه‌ي نوشتن كتاب حاضر به ذهنم خطور كرد و نخستين گام در راه آن برداشته شد. اين آثار نشان دهنده فرهنگ و تمدني بود كه مي‌توانست افتخار عظيمي را براي تاريخ و گذشته‌ي اين سرزمين كهنسال به ارمغان آورد و به عنوان بزرگترين رويدادهاي باستان شناسي قرن در تاريخ ثبت شود. در همان نگاه نخست متوجه شدم كه ما باستان شناسان در طول يكصد سال گذشته بي‌جهت جنوب عراق را مهد تمدن بشر برشمرده‌ايم، در حاليكه خاستگاه واقعي اين تمدن سرزمين جيرفت در جنوب شرق ايران بوده است. به محض بازگشت به تهران قصد خود را از تهيه‌ي كاتالوگي از اشياي بازيافتي جيرفت با آقاي گلشن، معاون پژوهشي سازمان ميراث در ميان گذاشتم و با نظر موافق ايشان روبه‌رو شدم. هدف من از معرفي اشياي بازيافتي جيرفت دو دليل عمده داشت؛ يكي اينكه بحث درباره‌ي موضوع مهمي همچون آثار باستاني جيرفت و نشان دادن اهميت آن در جابه‌جايي خاستگاه تمدن شرق از جنوب بين‌النهرين به جنوب شرق ايران را پيش از آنكه باستان شناسان خارجي بيان كنند، توسط باستان شناسان ايراني مطرح شود و اين امتياز براي هميشه در تاريخ باستان شناسي به اسم آنان ثبت گردد. دوم اينكه اين مجموعه سندي رسمي براي شناسنامه و هويت هزاران شيء مشابهي شود كه توسط دزدان و غارتگران آثار باستاني از كشور خارج شده و در كشورهاي اروپايي و آمريكايي و آسيايي به نام اشياي آسيايي به فروش مي‌رود. وجود چنان شناسنامه‌اي مي‌تواند از فروش آزادانه‌ي آنها در بازارهاي مكاره جلوگيري كرده ، ما را در بازپس گيري دست كم آن دسته از اشيايي كه توسط موزه‌ها خريداري شده است ياري كند. در تهيه‌، تنظيم و چاپ مجموعه‌ي حاضر افراد و شخصيت‌هاي بسياري نقش داشته‌اند كه بدون وجود آنها انجام اين مهم آنگونه كه هست، امكانپذير نمي‌بود. ... از آنجا كه قرار بود اين اثر در سه زبان فارسي، انگليسي و فرانسه منتشر شده و توزيع آن در سطح بين‌الملل انجام گيرد، شايسته بود كه چاپ آن به صورت نفيس در چهار رنگ و با استفاده از كاغذ گلاسه انجام پذيرد. اما به مرحله‌ي اجرا درآوردن كاري اينچنين بزرگ نياز به سرمايه‌گذاري كلان داشت و در آغاز به نظر نمي‌رسيد كه هيچ يك از مسؤولان محترم سازمان پرداخت چنين هزينه‌ي سنگيني را برعهده بگيرد. اما در عمل متوجه شديم كه در اين مورد خاص سخت در اشتباه بوديم. ... هنگامي كه آقاي بني اسدي در زندان مواد مخدر مشغول عكسبرداري از اشياي بازيافتي بود، من نخستين بار انديشه‌ي تدوين كتاب حاضر را با خانم مهري جوادي نجف‌آبادي در ميان گذاشتم و از ايشان خواستم كه در اجراي هدفم مرا ياري كند. ايشان از آن تاريخ تا پايان كار انتشار كتاب صميمي‌ترين و باوفاترين عضو گروه آماده سازي اين مجموعه بود و ارسال همه‌ي تصاوير از كرمان به تهران و تهيه‌ي مشخصات تقريبا تمامي اشياي عرضه شده در مجموعه به دست ايشان انجام گرفته است. ... تمام عكس‌هايي كه تا پيش از انتشار اين كتاب در مجلات علمي باستان شناسي ايران يا در خارج از ايران به چاپ رسيده كار آقاي بني اسدي، عكاس ميراث كرمان، بوده است. ... اگر چه عكسبرداري نهايي براي چاپ به دليل حضور ايشان در ماموريتي ديگر توسط خود نگارنده انجام گرفت، اما اين موضوع به هيچ وجه ارزش كار ايشان را كمرنگ نمي‌كند. ... و همچنين از آقاي سعيد عامري، امين اموال موزه “باغ موزه‌ي هرندي” كرمان كه در ساعات كار و خارج از كار بارها اجازه دادند اشياي مورد نظر را براي عكسبرداري به حياط موزه منتقل كنيم بي‌نهايت سپاسگزارم. بخشي از زيباترين اشياي بازيافتي جيرفت صرفا به دليل علاقه‌ي خاص آقاي دادخدا سالاري رياست دادگاه انقلاب شهرستان جيرفت و كهنوج به تاريخ گذشته‌ي ايران، و همت و پشتكار كم نظيرشان از قاچاقچيان وزغارتگران اموال فرهنگي بازپس گرفته شده و در انبارهاي آن دادگاه نگاهداري مي‌شود. من براي زحمات شبانه روزي ايشان در بازپس‌گيري اشياي به دست آمده از جيرفت و نيز به خاطر اجازه‌هاي مكررشان براي عكسبرداريهاي چندين باره از اشياي موجود در آن دادگاه از ايشان و همكارشان آقاي سيدرضا حسيني كه هميشه ما را با رويي گشاده مي‌پذيرفتند از صميم قلب سپاسگزارم. تمامي طراحيهاي زيبا در اين كتاب توسط همكار و هنرمند خانم سيمين پيران انجام گرفته است. ...» و اما مقدمه كتاب: «جيرفت: كهنترين تمدن شرق مدارك فراوان باستان شناختي نشان مي‌دهد كه از هزاره‌ي چهارم پيش از ميلاد روابط سياسي، فرهنگي و اقتصادي پيوسته‌ي ميان دولت شهرهاي سومري و حكومتهاي موجود در بخشهاي شرقي و شمال شرقي ايران برقرار بوده است. روابط فرهنگي و سياسي ازطريق متون بين‌النهريني، بويژه متن مشهور “انمركار و فرمانرواي ارت” تاييد شده و ارتباط اقتصادي را حفريات باستان شناختي، بويژه تجارت منظم سنگ لاجورد، نيز فرآورده‌هاي گوناگون از سنگهاي نوع صابوني ميان پادشاهيهاي شرقي و جنوب شرقي ايران و دولت - شهرهاي سومري به اثبات رسانده است. شناخته شده‌ترين اين مدارك در بين‌النهرين كاسه‌ي استوانه‌يي سنگ صابوني نقوش از خفاجه در دره‌ي دياله است كه به دوره‌ي دوم سلسله‌هاي قديم نسبت داده مي‌شود. اما جديدترين مدارك از حفرياتي به دست آمده است كه طي يكي دو سال گذشته به صورت غيرقانوني انجام گرفته و درصد بسيار كوچكي از آن به كمك ماموران امنيتي مصادره شده است. اين آثار بازيافتي كه از اشياي بسيار زيبا و ظريف ساخته شده از سنگ صابوني، مس، مفرغ و سنگ لاجورد تشكيل شده است، نه تنها تاييدي موكد و انكار ناپذير از وجود روابط همه جانبه‌ي فرهنگي و اقتصادي ميان جنوب شرق ايران و مناطق غربي و جنوب غربي، بويژ جنوب بين‌النهرين را به دست مي‌دهد، بلكه با ارايه مدارك و شواهد بسيار محكم و مهم نياز مبرم بر بازنگري در باب خاستگاه تمدن شرق، بويژه سومر را آشكار مي‌سازد. اكنون اين بازيافتيها همراه با مدارك شناخته شده‌ي پيشين، از جمله منابع خط ميخي از بين‌النهرين اشكارا نشان مي‌دهد كه خاستگاه بخش چشمگيري از هنر سومري جنوب شرق ايران، يعني استان كرمان بوده است. در حدود دو سال پيش شمار چشمگيري از اهالي شهرستان، جيرفت شهري در حدود 300 كيلومتري جنوب شرق شهر كرمان، استان جنوب شرقي ايران، به گونه‌اي گسترده به حفريات غيرقانوني پرداخته و خود را درگير در كار قاچاق ميراث فرهنگي گذشتگان سرزمين آبا و اجدادي خويش كردند. اين حفريات غيرقانوني تمامي طول 400 كيلومتري كناره‌هاي هليل رود از سرچشمه‌هاي آن در كوههاي هزار و لاله‌زار در شمال تا درياچه‌ي باتلاقي جازموريان در جنوب را همچون طاعوني دربر گرفت. اگرچه ويرانيها دلخراش و بسيار گسترده بود، ‌اما خوشبختانه عمدتا گورستانها را دربر گرفت. زيرا درون هر يك از قبور تعداد زيادي اشياي تدفيني از انواع گوناگون (در مواردي تا 60 شيء) قرار داده شده و دسترسي به آنها به آساني امكانپذير بود. در نتيجه تپه‌هاي باستاني، يعني محل زندگي آن مردمان از غارت و ويراني تا حدود زيادي در امان ماند. شايد بتوان گفت كه شديدترين ويرانيها در پنج محوطه‌ي گورستاني علاءالديني (طول جغرافيايي، 57/44 و عرض جغرافيايي28/31) كنار صندل (طول جغرافيايي 54/47 و عرض جغرافيايي 28/28) ريگ انبار (طول جغرافيايي 57/45 و عرض جغرافيايي 28/24) محطوط آباد (طول جغرافيايي 57/48 و عرض جغرافيايي 28/27) و نظم آباد (طول جغرافيايي 57/52 و عرض جغرافيايي 28/20) در فواصل بين 28 تا 53 كيلومتري جنوب جيرفت به وقوع پيوست. بخش بسيار بزرگي از آثار به‌دست آمده از مرزهاي ايران خارج و به بازارهاي مكاره‌ي كشورهاي آسيايي، اروپايي و آمريكايي سرازير شده و تحت نام اشياي آسيايي به فروش رفت. خوشبختانه در سال گذشته تعداد انگشت شماري از اين غارتگران اموال ميراث فرهنگي در حين حمل آثار با هدف خارج ساختن از كشور توسط نيروهاي سپاه در شهرهاي بردسير و جيرفت در استان كرمان و تعدادي از شهرهاي ديگر مانند تهران و بندرعباس دستگير و تعداد چشمگيري از نفيس‌ترين اشيا مصادره شد. بخش عمده‌ي اين اشياي بازيافتي را ظروف تزييني ساخته شده از سنگ صابون تشكيل مي‌دهد. از ميان حدود هزار قلم شي بازيافتي در حدود سيصد قلم را ظروف سنگي تزيين شده با نقوش برجسته و گاه كنده براي ترصيع تشكيل مي‌دهد كه نقشمايه‌هاي تزييني آنها را انواع خاصي از جانوران، موجودات هيولايي و افسانه‌اي، انسان و نيز گونه‌هاي چندي از گياهان مانند نخل خرما، نماي باروي دور شهرها و بناهاي درون آن در بر مي‌گيرد. بقيه‌ي اين اشيا به طور تقريبا برابر ميان گونه‌هاي ديگري ازآثار هنري تقسيم شده است كه آنها عبارتند از: الف) سرديس و تنديس انسان و جانوران از سنگ مرمر؛ ب) پيكره‌ انسان و جانوران از سنگ صابوني ج) پيكره‌ي انسان و جانوران از مفرغ يا بخشي از اشياي تزييني پيچيده‌تر د) افزون بر ظروف، گونه‌هاي متعددي از اشياي متفاوت از همان سنگ مانند چهارپايه (به احتمال نماي معبد) با شباهت بسيار زياد به يافته‌هاي مشابه از حفريات شهداد هـ) سفال منقوش يا ساده شبيه سفالهاي به دست آمده از شهداد، يحيي، در كرمان و شهر سوخته در سيستان كه تاريخ آنها به اواخر هزاره‌ي چهارم و هزاره‌ي سوم ق م مي‌رسد؛ و) اشياي كوچك گوناگون از سنگ لاجورد مانند مهرهاي مسطح و استوانه‌اي با نقشمايه‌هاي انسان، شير با سرانسان، عقاب و نقوش هندسي همراه با پيكركهاي انسان و جانور ز) و سرانجام ظروف ساده، مهرهاي استوانه‌اي و پيكركهاي گوناگون از سنگ مرمر. همانگونه كه مي‌بينيم، ظروف سنگي منقوش جيرفت از لحاظ سبك به گروه “سري قديمي“ قديمترين گروه از سه گروه ظروف سنگ لاجوردي تعلق دارد كه آن را آقاي ميروشجي به اواسط هزاره‌ي سوم پيش از ميلاد تاريخگذاري كرده است و خاستگاه آنها را ايران مي‌داند. من در اين مجموعه تعداد زيادي از اشياي بازيافتي جيرفت از انواع گوناگون را ارايه داشته، در ضمن كوشيده‌ام دستاوردهاي شكوهمندانه‌ي كارگاههاي شنگتراشي جنوب شرق ايران و سطح والاي مهارت هنرمندان سنگتراش آن را در مقايسه با ظروف مشابهي نشان دهم كه طي يكصد سال گذشته بر اثر فعاليتهاي باستان شناختي از محوطه‌هاي گوناگون در بين‌النهرين به دست آمده است. من همچنين كوشيده‌ام به تحليل برخي از نقشمايه‌ها و صحنه‌هاي به خوبي شناخته شده‌ي قابل مقايسه با آثار مشابه از دوران سلسله‌هاي قديم در بين‌النهرين بپردازيم. در ظروف جيرفت تقريبا تمامي چشمها اعم از چشم انسان يا جانور سنگ نشاني شده است. در اين سنگ نشاني جشمها در جانوران وحشي و گوشتخوار مانند عقاب، مار، پلنگ و شير گرد، اما در جانوران اهلي و گياهخوار مانند بز كوهي و گاو و همچنين انسان بيضي است. سنگي كه در چشمها نشانده شده از جنس سنگ مرمر يا آهكي سفيد يا فيروزه است. در نمونه‌هايي سفيدي چشم پلنگها از سنگي به رنگ اخرا و سياهي با فيروزه كار شده و اين در حالي است كه در نقوش برجسته‌ي سومري و به طور كلي در بين‌النهرين در هيچ يك از نقشمايه‌هاي انساني و جانوري طي هزاره‌هاي چهارم و سوم پيش از ميلاد از تزيين سنگ نشاني استفاده نشده است. و اگر چنين نمونه‌هايي هم موجود بوده و يا در آينده به دست آيد بايد به جستجوي خاستگاه آن در جايي ديگر در ايران و به احتمال قريب به يقين در كرمان پرداخت. در پيكره‌هاي جيرفت همانند پيكره‌هاي سومري، بالا تنه‌ي همه‌ي مردان برهنه و دامن به كمك شال بزرگي به كمر محكم شده است. با اين تفاوت كه در اينجا آنها گردنبندي با آويز بزرگي از فيروزه به اشكال هندسي گرد يا بيضي به گردن دارند. آنها بدون استثنا موي بلندي دارند كه از پشت تا انتهاي كمر ادامه يافته است. تزيين سنگ نشاني همچنين در نوار يا تلي كه بالاي پيشاني بر گيسوان عقرب انسان بسته شده و نيز در گلبرگهاي درختاني كه بزها قصد خوردن شاخ و برگهايشان را دارند،‌اجرا شده است. در يك گيلاس بسيار زيبا، دو موجود انساني را مي‌بينيم كه هر كدام با هر دست پلنگي را از دم گرفته و آن را به هوا بلند كرده‌اند، يكي از آنها دامني بلند بر تن دارد،‌اما ديگري تركيبي است از بالا تنه‌ي انسان و پايين تنه‌ي يك گاو نر. سه تزيين سنگ نشاني به رنگهاي فيروزه‌اي و اخرايي به احتمال فراوان لكه‌هاي بدن گاو نر را نشان مي‌دهد. اين نقش كه بي‌ترديد گاو - مردي است، شال پهني به دور كمر و مچبندهايي بر مچ پا دارد. مچبندها و دستبندهاي اين گاو - مرد و دستبندهاي انسان در سمت ديگر ظرف در اصل سنگ نشاني شده بوده كه همه‌ي آنها از ميان رفته است. افزون بر آن، دامن مرد در اين ظرف كه راه راه نشان داده شده است در اصل به كمك يك يا چند رنگ سنگ نشاني شده بود كه همه‌ي آنها نيز از ميان رفته است. اگرچه نقشمايه‌ي سلطان جانوران كه از هزاره‌ي چهارم پيش از ميلاد بر مهرهاي استوانه‌يي دوره‌هاي شوش I و اوروك جديد پديدار مي‌شود، ‌كيفيت كار و درجه‌ي مهارت و استادي به كار رفته در ساخت و پرداخت ظروف جيرفت و به طور كلي اشياي بازيافتي نشان مي‌دهد كه آغاز مكتب صنعت سنگ در جنوب شرق ايران و بويژه در منطقه‌ي جيرفت مي‌بايست به چندين سده‌ي پيش بازگردد. بر روي ظروف جيرفت ما نه تنها كرارا به نقشمايه‌ي تزييني سلطان جانوران بر مي‌خوريم، بلكه سلطان يا رام كننده در يك ظرف به صورت تركيبي گاو - مرد و در ظرف سنگي ديگري در شكل شير - مرد ظاهر مي‌شود و اين از پنجه و چنگالها و دم ستبر و بلند آن مشخص است. اين موجودات انساني يا هيولايي انواع گوناگون جانوران وحشي مانند پلنگها، مارها يا انسان - عقربها را در كنترل دارند. يكي ديگر از نقشمايه‌هاي روي ظروف سنگي بازيافتي از جيرفت كه در هنر سومري متداول است، رويارويي دو جانور وحشي است. اما شكل خاصي از اين نقشمايه كه ويژه‌ي دوره‌ي اوروك جديد به شمار مي‌رود از دو جانوري تشكيل شده است كه دم يا گردنهاي بلندشان در يكديگر تاب خورده است. اين نقشمايه تنها بر روي مهرهاي استوانه‌اي ظاهر مي‌شود. ما هنوز نمي‌دانيم كه آيا اين نقشمايه بر مهرهاي استوانه‌اي در جيرفت نيز ظاهر مي‌شود يا نه، زيرا ما تنها دو مهر استوانه‌اي از اين منطقه در اختيار داريم، اما صحنه‌ي رويارويي يكي از متداولترين نقشمايه‌هاست كه ما با آن در تزيين ظروف سنگي روبرو مي‌شويم. اين جانوران خشمگين با دهان بسيار باز به حالت رودررو از دو پلنگ، دو مار، و يا يك پلنگ و يك مار تشكيل مي‌شود. رودررويي اين جانوران، بويژه در مورد مارها، هميشه با مهارت و زيبايي خاصي كار شده است، ‌زيرا گردن، دم و حتا در نمونه‌هايي، تمامي بدن آنها همانند ريسماني درهم پيچيده است. صحنه‌ي رويارويي ديگر، نبرد يك عقاب با دو مار را در بر مي‌گيرد؛ اگرچه اين نقشمايه به اندازه‌ي رويارويي مارها با پلنگها متداول نيست، اما بي‌ترديد طراحي آنها به دست بزرگترين اساتيد كارگاههاي سنگتراشي انجام گرفته است. نقشمايه‌ي متداول ديگري جانوران شاخدار گياهخوار را نشان مي‌دهد كه در صلح و آرامش در مرغزارها به چرا مشغولند. در اين صحنه‌ها اغلب دو بز كوهي را مي‌بينيم كه رو به يكديگر در دو سوي درختي به حالت كاملا قرينه ايستاده و با بر روي پاهاي جلو ايستاده و به صورت نمادي قصد خوردن شاخ و برگ درخت را دارند نسخه‌ي قديميتري از اين صحنه بر يك مهر استوانه‌اي از دوران اوروك جديد حك شده است كه در آن مردي كه گفته مي‌شود ممكن است حاكم باشد، بزها را با شاخه‌هاي درختي كه در دست دارد تغذيه مي‌كند. اما نمايش واقعي دو بز رودررو در دو سوي يك درخت از دوره‌ي پروتو - ايلامي از شوش III و يحيي IVC به دست آمده است. نمونه‌ةاي واقعي نماد درخت زندگي و بزهاي كوهي بر ظروف سنگي جيرفت در طبيعيترين و زيباترين شكل ممكن بارها و بارها ظاهر مي‌شود بزي كه هر چهار پايش بر زمين قرار دارد و خميدگي شاخهايش رو به بالاست ، بزي كه يكي از پاهاي پيشين را از زمين بالا آورده است ، بزي كه روي دو پاي عقب ايستاده و يكي از پاهاي پيشين را تا نزديكي پوزه بالا آورده يا اينكه آن را روي شاخه‌ي درخت قرار داده است و بزهايي كه در دو رديف و در دو جهت مخالف، از چپ به راست و از راست به چپ و در حالات گوناگون قرار دارند. در اين صحنه‌ها گونه‌هاي متفاوتي از بزهاي كوهي را مي‌توان از شك شاخهايشان تشخيص داد. جزييات بيشتر جنسيت، يعني نر يا ماده بودن، و سن، يعني بالغ يا نابالغ بودنشان را نشان مي‌دهد. گوناگوني انواع در مورد نباتات نيز به خوبي مشهود است. شباهتهاي بسيار نزديك سبكي ميان نقشمايه‌هاي پيشگفته در اثر مهرهاي استوانه‌يي از شوش و تپه يحيي و بزهاي مشابه از جيرفت، به ويژه صحنه‌هايي كه در انها يكي از بزها سر خود را در جهت مخالف به سمت عقب برگردانده است نشان مي‌دهد كه تاريخگذاري پيشين گروه به اصطلاح “سري قديمي“ به اواسط هزاره‌ي سوم پيش از ميلاد توسط آقاي ميروشجي نياز به بازنگري داشته و بايد به افق گسترده‌تري از زمان، يعني به دوره‌ي پروتو - ايلامي در نيمه‌ي دوم هزاره‌ي چهارم ق.م تاريخگذاري مجدد شود. وجود ظروف سنگ صابوني تزييني به دست آمده از حفريات غيرقانوني گورستانهاي متعدد در منطقه‌ي جيرفت، و آگاهي از اين كه زادگاه گاو كوهاندار منطقه‌اي جنوب شرق ايران به سمت مشرق است، نشان مي‌دهد كه ظرف سنگ صابوني خفاجه، يا تكه‌هايي از همين نوع ظرف از همان محوطه، يا هر محوطه ديگري در بين‌النهرين بايد به جنوب شرق ايران، به محوطه‌هايي مانند شهداد، يحيي، و بويژه به صدها محوطه‌ي باستاني در طول مسير هليل رود و تمامي منطقه‌ي جيرفت و كهنوج نسبت داده شود. جايي كه در آن هزاران شيء سنگي مشابه به دست آمده است. با وجود تفاوتهايي ميان ظرف سنگي خاجه و ظروف مشابه از جيرفت، تحليل زير آشكارانشان مي‌دهد كه ظرف خفاجه به احتمال قريب به يقين به دست سنگتراشي از خطه‌ي كرمان توليد شده است كه در محل مي‌زيسته و يا در يك كارگاه سنگتراشي در بين‌النهرين كار مي‌كرده است. اگرچه نقشهاي گوناگوني مانند انسان، ‌عقرب - انسان، شير - انسان، مار - عقاب، عقرب- پلنگ، شير - گاو، گاو كوهاندار، و بزكوهي به كرات بر ظروف سنگي جيرفت ظاهر مي‌شود، اما در ميان آنها تنها بدن موجودات خاصي (پلنگ، مار، عقاب، عقرب، انسان) سنگ نشاني شده است. افزون بر آن، در چندين مورد نقش عقاب، عقرب و عقرب - انسان را در سطح تخت سنگهاي نازك حجاري و بدنشان را سنگ نشاني كرده‌اند. سوراخهاي ايجاد شده در پشت هر يك از اين پيكره‌ها نشان مي‌دهد كه آنها خود زماني همچون قطعه‌اي از ترصيع در صحنه‌ي تصويري مسطح و گسترده‌تري نشانده شده بودند مشاهده‌ي نقشمايه گاو از پشت بر زمين افتاده و عقاب در حال فرود آمدن از هوا به سمت آن در كاسه‌ي خفاجه و در چندين ظرف در جيرفت از يك سو، و ديدن نقشمايه‌ي عقابها و مارهاي رودرروي خمشگين از سوي ديگر، انسان را بي‌اختيار به ياد اسطوره‌ي آتن مي‌اندازد. داستان پادشاه شباني از سلسله افسانه‌اي كيش كه به دليل نداشتن فرزند ظاهرا چاره‌اي جز صعود به آسمان و دستيابي به گياه زايايي در آنجا ندارد. مساله صعود به آسمان به كمك ع قابي برطرف مي‌شود،‌ عقابي كه به دوست خود مار خيانت كرده و فرزندان او را بلعيده و مار در صدد انتقام در شكم گاو مرده‌اي خزيده و منتظر در كمين اوست. هنگامي كه عقاب براي خوردن ازجسد گاو فرود مي‌آيد مار او را به حد مرگ مصدوم مي‌كند. آتن عقاب را كه در گودالي افتاده و به انتظار مرگ است نجات مي‌دهد و عقاب در ازاي آن وي را به پروازي تماشايي و هوس انگيز بر بالهاي خود به آسمان مي‌برد در بين‌النهرين كهنترين نمايش اين اسطوره بر مهرهاي استوانه‌اي اكدي مردي را نشان مي‌دهد كه بر بالهاي عقابي در آسمان پرواز مي‌كند. اما با توجه به اين واقعيت كه تاريخ سلسله‌ي كيش به حدود 500 سال پيش از زمان اتن مي‌رسد، پرسش اين است كه چرا در طول دوران سلسله‌هاي قديم هيچ نوع اثري از نمايش اين اسطوره در هنرهاي تجسمي وجود ندارد. يا اينكه آيا ممكن نيست مشاهده‌ي صحنه‌ي گاو از پشت بر زمين افتاده و عقاب در حال فرود آمدن از هوا نمايش كهنتري از اسطوره اتن پيش از دوره اكديها باشد؟ در بين‌النهرين صحنه‌ي عقاب و گاو را تنها يك بار و آن هم بر ظرف سنگي وارداتي خفاجه مي‌بينيم، حال آنهك در تزيين ظروف جيرفت اين صحنه به كرات آشكار مي‌شود. افزون بر آن، در موارد بسياري هر كجا كه گاوي نشان داده مي‌شود بر بالاي هر يك از آنها عقابي در پرواز است. نقشمايه‌ي جالب توجه ديگري كه در تزيين ظروف سنگي جيرفت ظاهر مي‌شود عقرب - انسان است كه ما آن را در مجموعه حاضر ارايه كرده‌ايم؛ اگرچه ما هنوز درباره‌ي اهميت و مفهوم اين موجود تركيبي و هيولايي چيزي نمي‌دانيم، اما در اسطوره‌اي بودن آن ترديدي وجود ندارد زيرا ما با اين مخلوق در حماسه‌ي اسطوره‌اي گيلگمش در نقش نگهبان دروازه‌ي كوههاي مشو، دروازه‌اي كه براي ورود به شهرت ظلمات مي‌بايست از آن گذر كرد، مواجه مي شويم. و سرانجام، نمايش م عماري بر ظروف سنگي جيرفت اهميت بسياري زيادي دارد در مجموعه‌ي حاضر هشت نماي معماري عرضه شده است اما نكته‌ي مهم اينكه هيچ يك از آنها به يكديگر شباهتي ندارد نشان دادن جزييات فراوان در برخي از اين نماها شايد اشاره بر واقعيتي داشته باشد كه هر يك باروي شهري متفاوت را نشان مي‌دهد و در حفريات غيرقانوني هر كدام از انها را از گورستان متعلق به ان شهرها به دست آورده‌اند تعدادي از اين نماهاي معماري نسبت به بقيه در جزييات بسيار زيادي ارايه شده است بعضي از باروها سه و برخي ديگر چهار دروازه دارد كه امكان دارد شماره‌ي واقعي دروازه‌ها در شهرهاي متفاوت باشد اگر چه در صفحه‌هاي 67 - 69 ديوار باروها با جرزهاي تزييني استحكام بخشي شده است، اما آنها در جزييات با يكديگر تفاوت دارند. در صفحه‌هاي 67 - 68 برخي از بناهاي درون شهر از بالاي بارونمايان است. اين بناها به احتمال قريب به يقين نمايش آنهايي است كه بر بالاي تپه‌ي باستاني در دل شهر برپا شده‌اند. با در نظر گرفتن قدمت ظروف سنگي از يك سو، زيبايي و هماهنگي موزون به كار بسته شده در طراحي نماهاي معماري منقوش بر آنها از سوي ديگر، بايد گفت كه نماي عرضه شده در صفحه‌ي 67 باشكوه، عظيم و بي‌ترديد در نوع خود در تمامي دوران باستان يگانه است. اگر ما منطقه‌ي جغرافيايي جيرفت را به عنوان بخشي از قلمروي پادشاهي باستان آرت شناسايي كنيم، آنگاه پي خواهيم برد كه چرا در دوران دوم سلسله‌هاي قديم انمركار فرمانروار دولت - شهر اوروك در به خدمت گرفتن معماران و هنرمندان ارت به منظور ساختن معابد خدايان بزرگ سومري و تزيين درون آنها اصرار مي وزريده است انسان در اينجا بي‌درنگ از خود مي‌پرسد كه آيا سرانجام اين اساتيد بزرگ هنر و معماري از ارت به اوروك رفتند و در آنجا خواسته‌هاي پادشاه اوروك را به انجام رساندند؟ در صورت مثبت بودن پاسخ، چرا نبايد بناهاي باشكو اوروك در اين دوره را كه از لحاظ كيفيت م تفاوت و در سطحي بالاتر از آثار معماري همزمان در ديگر محوطه‌هاي باستاني در بين‌النهرين قرار دارند كار دست م عماران، هنرمندان و صنعتگران ارت به حساب نياوريم؟».

نمایش بیشتر
نمایش کمتر

مشخصات فنی

  • سازمان میراث فرهنگی و گردشگری
  • سازمان میراث فرهنگی کشور
  • 1382
  • اول
  • رحلی
  • گالینگور روکشدار
  • 238
  • گلاسه روغنی
  • سفید
  • فارسی و انگلیسی
  • رنگی
  • مصور رنگی
  • ایران
  • آکبند
  • مزین به دستخط و امضا مولف

نظرات کاربران

تا کنون نظری ارسال نشده است.

شما هم می توانید درباره این کالا نظر بدهید

فایل های دانلود