0
0

سفرنامه تاورنیه

سفرنامه و سیاحتنامه
تماس بگیرید
لطفا جهت اطلاع از موجود شدن محصول شماره همراه خود را وارد کنید
زمانی که محصول موجود شد
ثبت
درحال ذخیره سازی...
تعداد :
+

مشخصات محصول انتخابی شما

معرفی اجمالی محصول

سفرنامه تاورنیه

طرز زندگی و آداب و رسوم درباری و اوضاع اداری و اجتماعی و اقتصادی و صنایع ایران در دوران صفویه 

ژان باتیست تـاوِرنیه (۱۰۱۴-۱۱۰۰ق/۱۶۰۵- ۱۶۸۹م)، جهانگرد و بازرگان معروف فرانسوی است که در عصر صفوی بارها به ایران و مشرق زمین سفر کرد. سفرنامه او در شرح وقایع دوره صفویه و وقایع دربار صفوی دارای اهمیت بسیار است.

تاورنیه در بیان آنچه دیده و نوشته دقت کافی داشته‌است. مسائل مختلف مربوط به راه‌ها و روستاها و شهرهای متعدد را به خوبی و درستی توضیح می‌دهد. در طی سفرهایش با اشخاص سرشناس متعددی روبه رو می‌شود و اطلاعاتی درباره آنها به دست می‌دهد که از لحاظ تاریخی بسیار ارزشمند است.از آن جمله‌اند اشخاصی مانند میرزاتقی اعتمادالدوله، صدراعظم شاه عباس اول و شاه صفی؛ محمدبیگ اعتمادالدوله و کارهای نیک و بدش؛ علی مردان خان حاکم ثروتمند و پرقدرت قندرها که از ترس شاه صفی به دربار هند پناه برد و قندهار را به هندیان تسلیم کرد؛ میرزا ابراهیم، وزیر مالیه آذربایجان؛ خواجه نصیر اولین کلانتر ارمنیان و خواجه پطرس تاجر بزرگ ارمنی و جز اینها کتاب «سفرنامه تاورنیه» در چند بخش نوشته شده‌است: مساحت ایران و تقسیم ایالات آن درباره گل‌ها و میوه‌های ایران و مروارید و فیروزه آن، درباره حیوانات باربر و ماهیان و پرندگان ایران، شیوه ساختمان در ایران، وصف اصفهان پایتخت ممالک پادشاه ایران، جلفا: شهر کوچکی که زاینده رود آن را از اصفهان جدا می‌سازد، مذهب ایرانیان و مراسم عزاداری امام حسین (ع) و عید قربان درباره این زرتشتیان که بازماندگان ایرانیان قدیم آتش پرستند، مذهب ارمنیان و آداب اصلی ایشان، چگونگی پذیرفته شدن نگارنده در ششمین و آخرین سفرش در دربار شاه ایران و آنچه به هنگام توقفش در اصفهان انجام داد، افتخارات و هدایایی که شاه ایران به نگارنده اعطا کرده، دنباله کارهایی که نگارنده در دربار انجام داد، گفتگوی شاه با نگارنده درباره شاهان اروپا وتمایل اعلیحضرت به این که نگارنده یک روز تمام در تفریح و شادخواری‌هایش باشد، نسب‌نامه سلاطین اخیر ایران درباره بعضی اعمال خاص که محاسن و معایب پادشاهان ایران را نشان می‌دهد، وقایع خاصی که در زمان شاه عباس دوم روی داده‌است، بعضی از خصوصیات سلطنت شاه سلیمان که اکنون بر تخت سلطنت است، روش حکومت در ایران و بسیاری مطالب دیگر.

سفرنامه تاورنیه نخست در ۱۳۳۱ هجری قمری (۱۲۸۹هجری شمسی) باترجمه ابوتراب نوری (نظم الدوله) به‌فارسی منتشر شد. کتاب اغلاط ترجمه و سقطات متعدد و خطاهای چاپی فراوان داشت. چاپ دوم این کتاب، به‌همت کتابفروشی تأیید اصفهان و ویرایش حمید ارباب شیرانی، در سال ۱۳۳۶ شمسی انتشار یافت .
در مجموع، نظر تاورنیه درباره ایرانیان بسیار مثبت است و معتقد است که ایرانیان از همه ملل آسیا باهوش‌ترین و ازفرنگی‌ها در عقل و کفایت هیچ عقب نمی‌مانند.
در مورد امنیت در ایران می‌گوید برخلاف عثمانی که در همه جاکاروآنها در معرض تجاوز حاکمان و دزدان قرار دارند در ایران می‌توان بدون ترس سراسر کشور را پیمود و اگر مال کسی‌را بدزدند حاکم موظف است که معادل آن مال را به او پس بدهد. به نظر تاورنیه مهمان نوازی ایرانیان درخور ستایش‌است. 
ایرانیان دوستدار نظم و انصاف اند و ذوق بسیار برای آموختن دارند. او معتقد است که ایران در آسیا به منزله‌فرانسه در اروپاست .

او نخستین بار در زمان سلطنت «شاه صفی»، نوه «شاه عباس اول» به ایران آمد. «تاورنیه» در بیان آنچه دیده و نوشته، دقت کافی داشته است. او مسائل مختلف مربوط به راه ها، روستاها و شهرهای متعدد را به خوبی و درستی توضیح می دهد؛ همچنین اطلاعاتی درباره اشخاص سرشناس آن دوره (پادشاه، صدراعظم و ...) در اختیار خواننده می گذارد.

ژان باتیست تاورنیه، جهانگرد فرانسوی، در سال ۱۶۰۵ در پاریس به دنیا آمد. خانواده او که اکثر جغرافی‌دان و حکاک و نقشه‌نگار بودند از تندر آنورس در بلژیک به پاریس آمده و در آنجا مستقر شده بودند. دوران کودکی‌اش در کنار پدر و خانواده دانشمندی گذشت که همه روزه درباره مسائل جغرافیایی با دیگران به گفتگو می‌پرداختند و همین گفتگوها بود که شوق سفر را از کودکی در او برانگیخت، چنان که خود می‌نویسد: اگر اولین تعلیم دومین تولد باشد من بامیل‌سفر کردن پا به جهان گذاشته‌ام. شهرتی که پدرم در مباحث جغرافیا داشت و گفتگوهایی که بیشتر دانشمندان در حضور من با پدرم می‌کردند و من با علاقه گوش می‌دادم میل سفر را در من بیدار کرد.

..من در حال رفتن به راتیسبون بودم که پر ژوزف به من پیشنهاد کرد که همراه نمایندگان او به سفری که نقشه‌اش را کشیده بود به قسطنطنیه وفلسطین بروم.) در قبول این پیشنهاد تردید نمی‌کند و عازم سفر می‌شود. پس از آن نیز پنج بار دیگر به مشرق زمین سفرمی‌کند و جمعاً نه بار کشور ایران را می‌بیند. آخرین سفرش در ۶ دسامبر ۱۶۶۸ با بازگشت به پاریس به پایان می‌رسد.در این هنگام شصت و سه سال دارد. لوئی چهاردهم، شاه فرانسه، لقب نجیب‌زادگی به او اعطا می‌کند و در سال ۱۶۷۰ مالکیت بارون‌نشین اوبون را نیز به آن می‌افزاید. اکنون به سن شصت و پنج، سن بازنشستگی و نگارش خاطراتش رسیده‌است.

تاورنیه در شرح مسافرتهای خود به مشرق زمین چند سفرنامه نوشته‌است. همه این سفرنامه‌ها پر از اطلاعات گرنبهایی است که در کتابهای دیگر مشابه آنها را نمی‌توان یافت. تاورنیه به همه امور روزمره‌ای که در اطراف خود دیده توجه و علاقه نشان داده و به لطف همین اشتغال ذهنی است که ما فی المثل از انواع خوراکها و افشره‌های آن عهد، پوشاک مرد و زن، وصف دقیق شهرها و ساختمانها، انواع شغلها و شیوه زندگی صاحبان مشاغل اطلاع حاصل می‌کنیم. ملاحظات او به واقع گرانبهاست.
با این همه تاورنیه فاقد تخیل شاعرانه و هنری است. زیباترین سروهای جهان را در باغهای شیراز نمی‌بیند و آثار بازمانده تخت جمشید را جز ستونهایی کهنه، بعضی سرپا و بعضی افتاده بر زمین نمی‌داند و اصفهان را که در آن زمان یکی از بزرگترین و پرجمعیت‌ترین شهرهای جهان است به چشم یک روستا می‌نگرد و ارزش بناهای بی نظیر آن را درنمی‌یابد(یا نمی‌خواهد دریابد) و از همه این آثار بی همتا فقط به زیبایی پل سی و سه چشمه (پل الله وردی خان)اذعان می‌کند.

اما ارزش سفرنامه‌های او، خاصه آنجا که به ایران مربوط می‌شود، در چیز دیگر است، در وصف کشور و نوع حکومتی است که از قدیمترین ایام تا کمتر از یک سده پیش همچنان یکسان مانده بود. تاورنیه هنگام اقامت دراصفهان مدام در دربار شاه رفت‌وآمد داشت. زیرا دربار بهترین مشتری جواهرات او بود و شاه به او محبت می‌کرد و او را (آقا طاورنیه) می‌نامید و آقا طاورنیه می‌توانست شاهد رفتارهای مستبدانه شاه و درباریان با مردم باشد و در عین حال اطلاعات مفیدی از شیوه حکومتی و نظام اقتصادی کشوری که قسمت اعظم اراضی آن متعلق به شاه بود به دست آورد. سفرهای تاورنیه میان سالهای ۱۶۳۲ تا ۱۶۶۸ میلادی صورت گرفت. سفر اول او در زمان سلطنت شاه صفی، نوه شاه‌عباس بزرگ، و سفرهای دیگرش در زمان شاه عباس دوم و شاه سلیمان بود. این شش سفر را سه سفر بازگشت از هندتکمیل کرد که یکی از طریق دریا از بندر سورت به هرمز و دوتای دیگر از طریق قندهار بود. بدین گونه، او نه بار به ایران‌آمد. سفر اول تاورنیه در ۱۶۳۲، به پیشنهاد پر ژوزف آغاز شد و در اسلامبول از همراهان که عازم شامات و بیت‌المقدس بودند جدا شد. سفر دوم در ۱۳ سپتامبر ۱۶۳۸ آغاز شد و از طریق ایالات جنوبی عثمانی، یعنی ازمیر، به مرز ایران وسپس به تبریز و در آخر به اصفهان رسید. سفر سوم از طریق بین النهرین و آشور در ۶ دسامبر ۱۶۴۳ به اصفهان صورت‌گرفت. در سفر چهارم در ۱۸ ژوئن ۱۶۵۱ از بندر مارسی به اسکندرون و حلب و موصل و نینوا رفت و سرانجام به‌اصفهان رسید. سفر پنجم در ۵ فوریه ۱۶۵۷ آغاز شد و از طریق مارسی و سپس لیورنو(در ایتالیا)به ازمیر و تبریز واصفهان انجامید. آخرین سفر یعنی سفر ششم، در ۲۷ نوامبر ۱۶۶۳ از پاریس آغاز و از طریق ازمیر و ایروان و تبریز، در۲۰ اکتبر ۱۶۶۴ به اصفهان ختم شد.

تاورنیه در بیان آنچه دیده و نوشته دقت داشته‌است. مسائل مختلف مربوط به راهها و روستاها و شهرهای متعدد را به‌خوبی و درستی توضیح می‌دهد. در طی سفرهایش با اشخاص سرشناس متعددی روبه رو می‌شود و اطلاعاتی درباره‌آنها به دست می‌دهد که از لحاظ تاریخی بسیار ارزشمند است. از آن جمله‌اند اشخاصی مانند میرزا تقی اعتمادالدوله‌و کارهای نیک و بدش، علی‌مردانخان، حاکم ثروتمند و پرقدرت قندهار که از ترس شاه صفی به دربار هند پناه برد وقندهار را به هندیان تسلیم کرد، میرزا ابراهیم، وزیر مالیه اذربایجان، خواجه نظر، اولین کلانتر ارمنیان و خواجه پطرس، تاجر بزرگ ارمنی و جز اینها.

ژان باپتیست تاوِرْنیه یا ژان باتیست تاورنیه (۱۰۱۴–۱۱۰۰ق/۱۶۰۵–۱۶۸۹م)، جهانگرد و بازرگان فرانسوی است که در عصر صفوی بارها به ایران و مشرق زمین سفر کرد. سفرنامهٔ او در شرح وقایع دورهٔ صفویه و وقایع دربار صفوی است.

ژان باتیست تاورنیه، جهانگرد فرانسوی، در سال ۱۶۰۵ در پاریس به دنیا آمد. خانواده او که اکثر جغرافی‌دان و حکاک و نقشه‌نگار بودند از آنتورپ در بلژیک به پاریس آمده و در آنجا مستقر شده بودند. دوران کودکی‌اش در کنار پدر و خانواده دانشمندی گذشت که همه روزه دربارهٔ مسائل جغرافیایی با دیگران به گفتگو می‌پرداختند و همین گفتگوها بود که شوق سفر را از کودکی در او برانگیخت، چنان‌که خود می‌نویسد: اگر اولین تعلیم دومین تولد باشد من بامیل‌سفر کردن پا به جهان گذاشته‌ام. شهرتی که پدرم در مباحث جغرافیا داشت و گفتگوهایی که بیشتر دانشمندان در حضور من با پدرم می‌کردند و من با علاقه گوش می‌دادم میل سفر را در من بیدار کرد.

بیست و دو سال بیشتر نداشت که بسیاری از کشورهای اروپا (فرانسه، انگلستان، بلژیک، هلند، لوکزامبورگ، آلمان، سوئیس، لهستان، مجارستان، ایتالیا) را دیده بود و به قدر رفع نیاز به زبانهای رایج آن کشورها سخن می‌گفت. در همین‌سفرهای اروپا بود که راه سفرهای آینده خود را گشود. پس از مدتی خدمت در نزد نایب السلطنه مجارستان، بافرستاده کاردینال ریشلیو به نام پر ژوزف، که چندی بعد مدیر انجمن‌های دینی مشرق زمین شد، ملاقات کرد و در واقع توانست از راهی که این کشیش کاپوسن به کشورهای مشرق باز کرده بود استفاده کند.

تاورنیه می‌نویسد: من در حال رفتن به راتیسبون بودم که پر ژوزف به من پیشنهاد کرد که همراه نمایندگان او به سفری که نقشه‌اش را کشیده بود به قسطنطنیه و فلسطین بروم) در قبول این پیشنهاد تردید نمی‌کند و عازم سفر می‌شود. پس از آن نیز پنج بار دیگر به مشرق زمین سفر می‌کند و جمعاً نه بار کشور ایران را می‌بیند. آخرین سفرش در ۶ دسامبر ۱۶۶۸ با بازگشت به پاریس به پایان می‌رسد. در این هنگام شصت و سه سال دارد. لوئی چهاردهم، شاه فرانسه، لقب نجیب‌زادگی به او اعطا می‌کند و در سال ۱۶۷۰ مالکیت بارون‌نشین اوبون را نیز به آن می‌افزاید. اکنون به سن شصت و پنج، سن بازنشستگی و نگارش خاطراتش رسیده‌است.

پانزده سال بعد، دوباره به سیر و سیاحت رو می‌آورد. فردریک ویلهلم، شاه براندنبورگ، او را به برلن فران خوانده‌است تا سفر به هند و تأسیس یک شرکت تجاری نظیر شرکت انگلیسیان و هلندیان را به او پیشنهاد کند. در این زمان تاورنیه هفتادو نه سال دارد. در ۳۰ ژوئن ۱۶۸۴ به برلن می‌رود و فردریک ویلهلم مقام ندیمی مخصوص شاه و نجیب‌زادگی دربار و مشاورت امور دریایی را به او اعطا می‌کند و وعده می‌دهد که او را به عنوان سفیر ویژه خود به دربار (مغول کبیر) (گورکانیان هند) بفرستد. تاورنیه فرانسه را ترک می‌گوید و در براندنبورگ مستقر می‌شود. وعده شاه و تأسیس شرکت آلمانی هند شرقی عملی نمی‌شود، اما تاورنیه نمی‌تواند به سکون و بی حرکتی پیرمردی ثروتمند دل‌خوش کند و بار دیگر تصمیم می‌گیرد که عازم سفر مشرق زمین شود. در این هنگام بیش از هشتاد سال سن دارد. درژانویه ۱۶۸۹، بحبوحه زمستانی سخت، راه مسکو را در پیش می‌گیرد تا از آنجا به ایران برود، اما دیگر هرگز ایران را نمی‌بیند و در فوریه همان سال در شهر اسمولنسک زندگی را بدرود می‌گوید.

تاورنیه در شرح مسافرتهای خود به مشرق زمین چند سفرنامه نوشته‌است. همه این سفرنامه‌ها پر از اطلاعات گرانبهایی است که در کتابهای دیگر مشابه آن‌ها را نمی‌توان یافت. تاورنیه به همه امور روزمره‌ای که در اطراف خود دیده توجه و علاقه نشان داده و به لطف همین اشتغال ذهنی است که ما فی المثل از انواع خوراکها و افشره‌های آن عهد، پوشاک مرد و زن، وصف دقیق شهرها و ساختمانها، انواع شغلها و شیوه زندگی صاحبان مشاغل اطلاع حاصل می‌کنیم. ملاحظات او به واقع گرانبهاست.

با این همه تاورنیه فاقد تخیل شاعرانه و هنری است. زیباترین سروهای جهان را در باغهای شیراز نمی‌بیند و آثار بازمانده تخت جمشید را جز ستونهایی کهنه، بعضی سرپا و بعضی افتاده بر زمین نمی‌داند و اصفهان را که در آن زمان یکی از بزرگترین و پرجمعیت‌ترین شهرهای جهان است به چشم یک روستا می‌نگرد و ارزش بناهای بی نظیر آن را درنمی‌یابد (یا نمی‌خواهد دریابد) و از همه این آثار بی همتا فقط به زیبایی پل سی و سه چشمه (پل الله وردی خان) اذعان می‌کند. اما ارزش سفرنامه‌های او، خاصه آنجا که به ایران مربوط می‌شود، در چیز دیگر است، در وصف کشور و نوع حکومتی است که از قدیمترین ایام تا کمتر از یک سده پیش همچنان یکسان مانده بود. تاورنیه هنگام اقامت در اصفهان مدام در دربار شاه رفت‌وآمد داشت. زیرا دربار بهترین مشتری جواهرات او بود و شاه به او محبت می‌کرد و او را (آقا طاورنیه) می‌نامید و اطلاعات مفیدی از شیوه حکومتی و نظام اقتصادی کشوری که قسمت اعظم اراضی آن متعلق به شاه بود به دست آورد.

سفرهای تاورنیه میان سال‌های ۱۶۳۲ تا ۱۶۶۸ میلادی صورت گرفت. سفر اول او در زمان سلطنت شاه صفی، نوه شاه‌عباس بزرگ، و سفرهای دیگرش در زمان شاه عباس دوم و شاه سلیمان بود. این شش سفر را سه سفر بازگشت از هند تکمیل کرد که یکی از طریق دریا از بندر سورت به هرمز و دوتای دیگر از طریق قندهار بود. بدین گونه، او نه بار به ایران‌آمد.[۱]

سفر اول تاورنیه در ۱۶۳۲، به پیشنهاد پر ژوزف آغاز شد و در استانبول از همراهان که عازم شامات و بیت‌المقدس بودند جدا شد. سفر دوم در ۱۳ سپتامبر ۱۶۳۸ آغاز شد و از طریق ایالات جنوبی عثمانی، یعنی ازمیر، به مرز ایران و سپس به تبریز و در آخر به اصفهان رسید. سفر سوم از طریق بین‌النهرین و آشور در ۶ دسامبر ۱۶۴۳ به اصفهان صورت‌گرفت. در سفر چهارم در ۱۸ ژوئن ۱۶۵۱ از بندر مارسی به اسکندرون و حلب و موصل و نینوا رفت و سرانجام به‌اصفهان رسید. سفر پنجم در ۵ فوریه ۱۶۵۷ آغاز شد و از طریق مارسی و سپس لیورنو (در ایتالیا) به ازمیر و تبریز واصفهان انجامید. آخرین سفر یعنی سفر ششم، در ۲۷ نوامبر ۱۶۶۳ از پاریس آغاز و از طریق ازمیر و ایروان و تبریز، در۲۰ اکتبر ۱۶۶۴ به اصفهان ختم شد.

تاورنیه در بیان آنچه دیده و نوشته دقت داشته‌است. مسائل مختلف مربوط به راه‌ها و روستاها و شهرهای متعدد را به‌خوبی و درستی توضیح می‌دهد. در طی سفرهایش با اشخاص سرشناس متعددی روبه رو می‌شود و اطلاعاتی درباره‌آنها به دست می‌دهد که از لحاظ تاریخی بسیار ارزشمند است. از آن جمله‌اند اشخاصی مانند میرزا تقی اعتمادالدوله و کارهای نیک و بدش، علی‌مردانخان، حاکم ثروتمند و پرقدرت قندهار که از ترس شاه صفی به دربار هند پناه برد و قندهار را به هندیان تسلیم کرد، میرزا ابراهیم، وزیر مالیه آذربایجان، خواجه نظر، اولین کلانتر ارمنیان و خواجه پطرس، تاجر بزرگ ارمنی و جز اینها.

نظر تاورنیه دربارهٔ ایرانیان

ژان پاتیست تاورنیه

در مجموع، نظر تاورنیه دربارهٔ ایرانیان بسیار مثبت است و معتقد است که ایرانیان از همه ملل آسیا باهوش‌ترین و از فرنگی‌ها در عقل و کفایت هیچ عقب نمی‌مانند. در مورد امنیت در ایران می‌گوید برخلاف عثمانی که در همه جا کاروانها در معرض تجاوز حاکمان و دزدان قرار دارند در ایران می‌توان بدون ترس سراسر کشور را پیمود و اگر مال کسی را بدزدند حاکم موظف است که معادل آن مال را به او پس بدهد. به نظر تاورنیه مهمان نوازی ایرانیان درخور ستایش‌است. ایرانیان دوستدار نظم و انصاف اند و ذوق بسیار برای آموختن دارند. او معتقد است که (ایران در آسیا به منزله‌فرانسه در اروپاست).

توضیحات تاورنیه دربارهٔ ادیان غالباً ناپخته و ابتدائی است. دربارهٔ اسلام و به خصوص تشیع در سطح امور باقی مانده‌و در مورد زرتشتیان ایران سخنان عوامانه را پذیرفته‌است. در شرح وقایع تاریخی نیز گاهی دچار اشتباه می‌شود. مثلاً در بحث از نسب شاهان صفوی، به ملاقات میان امیر تیمور و شیخ حیدر اشاره می‌کند و ما می‌دانیم که چنین ملاقاتی روی نداده‌است. در این مورد و موارد دیگر مترجم لازم دیده‌است که در حاشیه توضیح کافی بدهد و اشتباهات نویسنده را اصلاح کند.

سفرنامه تاورنیه

 

سفرنامه تاورنیه نخست در ۱۳۳۱ هجری قمری (۱۲۸۹هجری شمسی) باترجمه ابوتراب نوری (نظم الدوله) به‌فارسی منتشر شد. کتاب غلط‌ها ترجمه و سقطات متعدد و خطاهای چاپی فراوان داشت. چاپ دوم این کتاب، به‌همت کتابفروشی تأیید اصفهان و ویرایش حمید ارباب شیرانی، در سال ۱۳۳۶ انتشار یافت که سه بخش نخست از پنج بخش آن دارای همان غلط‌ها و نواقص بود، زیرا در آن زمان متن فرانسه آن سه بخش در دسترس نگارنده نبود، و فقط بخش‌های چهارم و پنجم با مبن اصلی تطبیق شده و غلط‌ها و سقطات برطرف گشته بود و ۳۸۰ صفحه دارد.

نگارخانه

نمایش بیشتر
نمایش کمتر

مشخصات فنی

  • ژان باتیست تاورنیه
  • احمد بن یوسف مشیر حضور
  • حمید شیرانی
  • نشر سنائی
  • 1336
  • دوم
  • وزیری
  • گالینگور
  • 820
  • سفید
  • فارسی
  • مصور
  • ایران
  • بدون مهر و نوشتار-پاک نویس: احمد بن یوسف مشیر حضور- تصحیح و تجدید نظر : حمید شیرانی

نظرات کاربران

تا کنون نظری ارسال نشده است.

شما هم می توانید درباره این کالا نظر بدهید

فایل های دانلود