0
0

چنین گفت زرتشت ( دوره دو جلدی در یک مجلد )

ادیان و مذاهب
تماس بگیرید
لطفا جهت اطلاع از موجود شدن محصول شماره همراه خود را وارد کنید
زمانی که محصول موجود شد
ثبت
درحال ذخیره سازی...
کد محصول: product_5147
مجموعه : زرتشتی ادیان و مذاهب تاریخ ایران مجموعه آوات کتاب وزن: 450 g
تعداد :
+

مشخصات محصول انتخابی شما

معرفی اجمالی محصول

چنین گفت زرتشت ( دوره دو جلدی در یک مجلد )

طی سالهای 1883 تا 1885 نوشته شد.این اثر مهمترین اثر نیچه است که در آن نظریاتی چون، «ابرمرد» و «بازگشت جاودانی» کامل‌ترین صورت و مثبت‌ترین معنی خود را پیدا می‌کند.

این کتاب حالت داستان‌گونه دارد و قهرمان اصلی آن شخصی به نام «زرتشت» است. نیچه در این کتاب عقاید خود را از زبان این شخصیت بیان داشته‌است. نیچه از بیست و چهار سالگی (یعنی درسال ۱۸۶۹تا۱۸۷۹ بمدت ده سال) به استادی کرسی واژه شناسی Philology کلاسیک در دانشگاه بازل و به عنوان آموزگار زبان یونانی در دبیرستان منصوب می‌شود.

در چنین گفت رزتشت محوری‌ترین دیدگاه فلسفی نیچه، یعنی انسان برتر و بازگشت تكرارپذیر و جاودانه مطرح شده است. زرتشت در این كتاب یك شخصیت نمادین است كه نیچه از زبان او، كه زبان شاعرانه و پیامبرانه و حكیمانه است، معنا و ماهیت هستی و نسبت انسان را با آن از دیدگاه خود بازمی‌گوید. گذار از انسان به ابرانسان برای او یك معنای بنیادی هستی‌شناسیك دارد كه با كاویدن آن، معنای نسبت خدا و دین و اخلاق و فلسفه و علم و تمامی وجه معنوی انسان در این اثر طرح می‌شود.

در ۲۳ مارس مدرک دکتری را بدون امتحان از جانب دانشگاه لایپزیگ دریافت می‌کند. او هوادار فلسفه آرتور شوپنهاور فیلسوف شهیر آلمانی بود. برتراند راسل در «تاریخ فلسفه غرب» در مورد نیچه می‌گوید: «ابرمرد نیچه شباهت بسیاری به زیگفرید (پهلوان افسانه‌ای آلمان) دارد فقط با این تفاوت که او زبان یونانی هم می‌داند!»

فریدریش نیچه پس از سالها آمیختن با دنیای فلسفه و بحث و جدال، ده سال پایان عمرش را در جنون به سرد برد و در زمانی که آثارش با موفقیتی بزرگ روبه رو شده بودند او آنقدر از سلامت ذهنی بهره نداشت تا آن را به چشم خود ببیند. سرانجام در سال ۱۸۸۹ به دلیل ضعف سلامت و سردردهای شدیدش مجبور به استعفا از دانشگاه و رها کردن کرسی استادی شد و بالاخره در ۲۵ اوت سال ۱۹۰۰ در وایمار و پس از تحمل یکدوره طولانی بیماری براثر سکته مغزی درگذشت.

زرتشت سی ساله بود که زادبوم و دریاچه ی زادبوم خویش را ترک گفت و به کوهستان رفت . این جا با جان و تنایی خویش سرخوش بود و ده سال از آن نیازرد . اما سرانجام ، دل اش دگرگشت و بامدادی با سپیده دم برخاست ، برابر خورشید گان نهاد و با او چنین گفت :

« ای اختربزرگ ! تو را چه نیک بختی می بود اگر نمی داشتی آنانی را که روشنی شان می بخشی !»

« تو ده سال این جا به غار-ام برآمدی :اگر من و عقاب و مار-ام نمی بودیم تو از فروغ خویش و ازین راه سیر می شدی .»

« لیک ما هربامداد چشم به راه ات بودیم و سرریز-ات را از تو برمی گرفتیم و تو را بهر آن شکر می گزاردیم .»

نمایش بیشتر
نمایش کمتر

مشخصات فنی

  • فریدریش ویلهلم نیچه
  • حمید نیر نوری
  • دو جلدی در یک مجلد
  • سلسله انتشارات آثار جاویدان
  • 1337
  • اول
  • رقعی
  • گالینگور
  • 417
  • روغنی
  • سفید
  • فارسی
  • سربی
  • ایران
  • تمیز

نظرات کاربران

تا کنون نظری ارسال نشده است.

شما هم می توانید درباره این کالا نظر بدهید

فایل های دانلود