مروری بر کتاب
فردوسی و سهروردی هر دو بزرگانی بودند که با ایمان به فردای بهتر ایران زمین به سیر در فرهنگ و میراث گذشتگان پرداختند و رنج پژوهش و جستار را بر خود هموار کردند و به آفرینش مفاهیم و اندیشهها و فرهنگ نو همت گماشتند.
در این کتاب پژوهشگر فرهنگ و ادیان ایران باستانهاشم رضی به بررسی جریان شکل گیری حکمت اشراق و اندیشه سهروردی پرداخته است. هاشم رضی در پژوهش خود تاکید دارد که ایرانیان پس از سقوط ساسانیان از بند مغان متعصب رستند و با رهایی از بندهای یک حاکمیت اشرافی که علم و نوشتن را در انحصار یک طبقه خاص میدانست به یک رنسانس فرهنگی بزرگ دست زدند.
ایران کهنسال و دیرینه تاریخ، در طول سالیان مورد تهاجم و تاخت و تاز بیگانگان قرار میگرفت اما ایرانیان با تکیه بر تمدن و فرهنگ نیرومند، ریشه دار و اصیل خود به حیات فرهنگی خود ادامه دادند. دانشمندان، هنرمندان و فرهنگیان این کهندیار چه در هنگامه هجوم تلخ بیگانگان و چه در زمان صلح به تبادلاندیشه و فرهنگ با تمام ملتهای جهان میپرداختند و همواره به پویایی و شکوفایی بیشتر میاندیشیدند.
در آن زمان که ایرانیان جسارتاندیشهورزی داشتند پیشرفت تاریخی و شکوفاییاندیشه و فرهنگ هم حاصل میآمد و آن هنگام که رکود براندیشه آنها حاکم میشد، عقبماندگی و توسعهنیافتگی بیداد میکرد. حکیم توس، فردوسی پاکزاد در شاهنامه به احیای فرهنگ و زبان فارسی همت گماشت و سهروردی با تامل در اساطیر ایرانی به بازسازیاندیشههای عرفانی و احیای فرهنگ و اندیشه در ایران یاری رساند.
حکمت اشراق، خسروانیها، جاویدان خردها و اصحاب نور است. سهروردی میان حلقهای از این زنجیره شگفتی آفرین میباشد. او نخستین نیست که پیش از وی حکیمان ایرانی بودهاند و پس از او تا به سید حیدر آملی و حاج ملاهادی سبزواری نیز راهاندیشهورزی ادامه داشته و دارد. سهروردی این معمار بزرگ فلسفه اسلامی ـ ایرانی و پیروان او بنا به مقتضیات زمانی و مکانی خود با شناخت اساطیر حماسی و عرفانی به آفرینشاندیشههای نو یاری رساندند. سهروردی در حکمت اشراق خود زال، رستم و اسفندیار را از دیدگاهی دیگر نگریست و اسلحه آنها را گرفت و به دست آنها قلمی داد تا بنویسند!