مجموعه کتابهای سدههای گمشده این ویژگی را دارد که نگاهی یکنواخت به قضایا میاندازد. به هیچ سدهای از تاریخ ایران و فرمانروایی محبت خاصی ندارد. به صغیر و کبیر با چشمی واحد نگاه میکند. تاریخ را پارهی تن مورخ میشناسد و هیچ بخشی از آن را ناتنی نمیداند.د
در مجموعه کتاب سدههای گمشده، گاهی در نقل قولهای مستقیم از منبعی این سود را جسته است که خواننده میتواند به مرور با سبک و شیوهی نگارش هر دوره از سدههای تاریخ ادبیات ایران آشنا و خو بگیرد. همچنین تا حدودی با واژههای متداول در آن سدههای دور آشنا شود.
در تاریخ دورهی اسلامی ایران، فرمانرواییهایی ظهور کردند، خالص و بومی. آنان بر بخشهای حساسی از ایران فرمان راندند و از همین روی است که در تاریخ ایران جایگاهی ارجمند دارند. به ویژه اینکه آنان توانستند برای نخستینبار پساز شکست ایرانیان از عربها نقشی تعیینکننده در رویارویی با خلفا و حکومتهای بغداد داشته باشند
البته باید که به این مجموعه، شهریاران به اصطلاح «گمنامی» را هم افزود که هر کدام، روزگاری کوتاه در گوشهای از ایران گردنافزاری کرده و به سامان فرمان راندند. پرداخت به آنها، مانند «شهریاران گمنام کسروی»، نیاز به جایی مستقل و جایگاهی مستقل در تاریخ عمومی ایران دارد. تاریخنگاران به هنگام نگارش تاریخ عمومی ایران که ناگزیر به سبب پرهیز از آشفتگی، ناگزیر از بیاعتنایی به این شهریاران هم میشوند، به دغدغههای پنهانی گرفتار میآیند
ازیرا، واژهی «گمشده» برای «سدهها» گزیده شد تا تاریخ رویدادهای این سدهها که در حقیقت گم شدهاند و ناپیدایند و برای نگارنده تنها توان یافتن نشانههایی از آنها وجود دارد. نشانههایی که به هیچ عنوان نمیتوان بیتفاوت از کنارشان گذشت. انسان دلبستهی همه نشانههایی خواهد بود که از گذشته و از گذشتگانش بر جای ماندهاند. انسان اگر توانایی صرف نظر کردن از هویت و گذشتهی خود را میداشت، تاریخ هرگز نوشته نمیشد. تاریخ نیانبان نفیرها و شادیهای انسان است! انسان هرگز از بازگشت به خاطرهی این نفیرها و شادیها بینیاز نخواهد بود و اینگونه است که «سدههای گمشده» آفریده میشود