0
0

عروض اولچوسی

شعر و ادبیات ترکی
قیمت : 450,000 تومان

مشخصات محصول انتخابی شما

معرفی اجمالی محصول

عروض اولچوسی
 

از میان ملل و اقوامی که در شعر خود از فن عروض بهره می‌جویند، در عصر ما پژوهشگرانی ظهور کردند که به کاوش‌های علمی و جدید درعروض دست یازیدند. از میان آنان از افراد زیر به عنوان برجسته‌ترین عروض پژوهان می‌توان نام برد.

1ـ خانلری و کابلی

پرویز ناتل خانلری از کسانی است که تاختن به علم عروض و ناسپاسی از بزرگان عروضی و مخترعان آن نظیر خلیل بن احمد، شمس قیس رازی، خواجه نصیر توسی، وحید تبریزی و جز آن را پایه گذاشت. وی ضمن آن که با ژست عالمانه‌ی مدرنی عروض را به دو گونه‌ی «سنتی» و «جدید» تقسیم‌بندی کرده است، چنین ادعایی دارد:

«نگارنده با تفحصّات دقیق ممتد و دشوار (؟)، پانزده جنس وزن یعنی پانزده سلسله در اوزان شعر فارسی یافته است و هیچ یک از اوزانی که در شعر فارسی به کار رفته، حتی اوزان نامطبوع و نامنظمی که درکتب عروض هست و هرگز شاعر خوش‌طبع معروفی به آن اوزان شعر نساخته، از این پانزده سلسله بیرون نیست.»

ایرج کابلی یکی دیگر از کسانی که به استادان بنیان‌گذار عروض می‌تازد، برای اثبات بازی‌های جدید خود، در رد خانلری می‌گوید:

«این [به اصطلاح] «تفحصات دقیق ممتد و دشوار» در واقع چیزی نیست جز جمع‌آوری وزن‌هایی که در نوشته‌های عروضیان پیشین آمده است و زیر هم آوردن طول‌های گوناگون یک رشته به همان شیوه‌ی قدیمی عروضیان.»[1]

وی پس از بحثی مفصل در رد مدرن‌بازی‌های خانلری می‌گوید:

« ... خانلری در پایان کتابش مکرر خبر توفیق خود را به خواننده می‌دهد. کسانی که وقتی صرف خواندن المعجم و معیارالاشعار کرده‌اند، با خواندن جمله‌یی که او در ذیل دایره‌ی مربوط به «سلسله‌ی دهم» نوشته، احساس می‌کنند که انگار اصل این جمله، متعلق به یکی از این دو کتاب است و خانلری آن را بازنویسی کرده است. آن جمله چنین است:

این دایره را نیز بنده یافته است (!) بیشتر بحور آن در حالت تام غیر مستعمل است، اما متفرعات آن‌ها استعمال می‌شود.»[2]

کابلی پس از بحثی مفصل در رد منشأ عربی (و بلکه اسلامی) داشتن عروض در 350 صفحه، عاجزانه می‌گوید:

«چنان که گفتیم ما، برای آن که بتوانیم قواعد عروض را دنبال کنیم و به کار بندیم، به اجبار این گونه قواعد را «رعایت» می‌کنیم، اما نمی‌پذیریمشان!»[3]

در گذشته این گونه نبود، شاعران فارسی زبان از رودکی تا فروغی بسطامی، همگی آموختن عروض را موهبتی می‌دانستند که اسلام به آنان عطا کرده است. اندیشمندانی مانند رشید وطواط در باب بحور و اوزان عروض آثار علمی ماندگاری تألیف می‌کردند.

2ـ الول ساتن

یکی دیگر از کسانی که به علت منشأ عربی و اسلامی داشتن عروض، داغ کرده و به طبل ناب‌‌گرایی‌های نژادی کوبیده است «اِلوِل ساتُن» نامی، استاد دانشگاه ادینبوروی اسکاتلند است. وی در مقدمه‌ی کتاب «شعر فارسی» می‌گوید:

«بیش از هزار سال است که تحقیق در وزن‌های شعر زبان فارسی زیر سیطره‌ی اصولی انجام گرفته است که تحلیل‌گران شعر عرب وضع کرده‌اند. در نوع‌بندی وزن‌های اشعار کلاسیک فارسی همه از همین قاعده پیروی شده است. این خود سبب شده است که برخی از علما خیال کنند که این دو سیستم عروضی پیوند خویشاوندی دارند(!) و بعضی ادعا کرده‌اند که قواعد شعر فارسی مأخوذ از عربی است. من در این کتابم ثابت خواهم کرد که این ادعا بی‌اساس است(!)»[4]

تنها کار ساتن این است که اول شعر فارسی را به 14 رشته‌ی وزن بخش‌بندی کرده است و سپس همه‌ی تفعله‌های عروضی را با الفبای تقطیع شعری نوشته و با سلیقه‌ی خاص خود آن‌ها را در جدولی با دو ردیف افقی و عمودی «شماره‌ی هجا» و «شماره‌ی رشته» نامیده است و جدول را با محاسبات ریاضی به گونه‌ای نظم داده است که از هر کدام از هجاهای این رشته‌ها، یکی از وزن‌های عروضی به دست می‌آید. و بدین گونه به جای تفعله‌ها شماره به کار برده است و وزن‌ها را بر اساس این جدول با شماره خوانده است. مانند: وزن 13ـ4/3 و یا 17ـ 2/ 6 که عدد 3 شماره‌ی رشته، عدد 4 نماینده‌ی مرتبه‌ی هجایی، و عدد 13 تعداد هجاها را نشان می‌دهد.

این کار ساتن، گرچه کاری علمی بر روی اوزان عروضی است، اما وی نگفته است که اگر عروض وجود نداشت، وی قادر به ایجاد این جدول نمی‌شد و این کار علمی و البته ناقص وی، نمی‌تواند دلیل بر منشأ غیر اسلامی بودن عروض باشد.

3ـ بهرام سیروس

بهرام سیروس پژوهشگر تاجیکستانی عروض تاجیکی[5] را چیزی جز عروض فارسی نمی‌داند و در کتاب خود بحور و اوزان به کار رفته در شعر فارسی را از روزگار رودکی تا زمان خود بررسی و تحلیل کرده است. و نتیجه گرفته است که در عروض فارسی 280 قالب شعری وجود داشته است که البته قالب‌های شعری که عبدالرحمن جامی و سیف نیشابوری نیز به صورت نظری و نه عملی، نام برده‌اند از سوی وی محاسبه شده است. اما وی توانسته است فقط به 120 قالب شعری تکیه کند و به بسیاری از قالب‌‌ها مثال شعری نیافته است.

4ـ اکرم جعفر

عنوان کتاب مرحوم اکرم جعفر دانشمند جمهوری آذربایجان «بنیان‌های عروض و عروض آذربایجان در مقایسه با عروض‌های عرب، فارس، تاجیک، ترک(= عثمانی) و اوزبک» است.[6]

وی در فصول اول و دوم کتاب خود به مسائل نظری عروض می‌پردازد و پس از معرفی عروض و شرح دقیق بحور و اوزان عروضی و زحافات رایج در شعر عربی، فارسی، اوزبکی(= جغتایی)، ترکی(= عثمانی) و آذربایجانی(= ترکی آذری) را جداگانه به بحث می‌گذارد. او، بحور عروضی بر شعر ملل گوناگون را چنین توزیع می‌کند:

«بحور عروض عرب: بحور عروض عرب شانزده است: طویل، مدید، بسیط، وافر، کامل، هزج، رجز، رمل، سریع، منسرح، خفیف، مضارع، مقتضب، مجتث، متقارب، متدارک.

بحور عروض فارس و تاجیک: بحور عروض فارس و تاجیک چهارده است: هزج، رجز، رمل، منسرح، مضارع، مقتضب، مجتث، سریع، جدید(غریب)، قریب، خفیف، مشاکل، متقارب، متدارک.

بحور عروض ازبک: بحور عروض ازبک سیزده است: هزج، رمل، مضارع، متقارب، مجتث، خفیف، منسرح، رجز، سریع، متدارک، کامل، طویل، مشاکل.

بحور عروض ترک: بحور عروض ترک یازده است: هزج، رمل، هزج، مضارع، مجتث، خفیف، سریع، متقارب، منسرح، کامل، وافر.

بحور عروض آذربایجان: بحور عروض آذربایجان دوازده است: هزج، رمل، منسرح، رجز، مضارع، مجتث، خفیف، متدارک، متقارب، کامل، سریع، مقتضب.»[7]

سپس هر یک از بحور را با اوزان و زحافات مختلف آن جداگانه و در چهار زبان فوق با امثله و شواهد کافی معرفی می‌کند و در معرفی هر بحری در ترکی آذری فصلی جداگانه می‌آورد و سپس فصلی با عنوان «رفرم در عروض آذربایجان» می‌آورد. پیداست که اکرم جعفر با اطلاع و اشراف کامل به عروض در عربی، فارسی و گویش‌ها و لهجه‌های ترکی شرقی و غربی توانسته است طرحی برای عروض‌پژوهان معاصر در موضوع عروض در شعر ترکی آذری ارائه کند. کار او شبیه نوآوری‌های خانلری است و در واقع هر دو تلاش در ابداع معادل‌ها برای اجزاء و ارکان عروضی داشته‌اند. اما اکرم جعفر به خلاف خانلری به علم عروض نمی‌تازد، بلکه به قصد و نیت تسهیل کار عروض‌پژوهان به ابداع طرح خود دست می‌یازد. اما باید اعتراف کرد که این ابداعات و نوآوری‌ها از سوی دیگران استقبال نشد و شیاع نیافت و در حد طرح در صفحات کتاب‌ها برجای ماند.

5 ـ صمد ظهوری

مرحوم صمد ظهوری، عروض‌پژوه تبریزی، در سال 1361 کتابی با عنوان «عروض قایدالارې آذربایجان دیلینده» در 80 صفحه در تبریز چاپ کرد. وی در این کتاب کم حجم و پرمحتوا، بر اساس کتاب «مجمع‌العلوم و مجمع الفنون» قواعد 270 وزن عروض در شعر ترکی آذربایجانی را به بحث گذاشته است. یکی از کار‌های مرحوم ظهوری رواج دادن به معادل‌های ترکی ابداعی از سوی اکرم جعفر برای برخی از اصطلاحات و عبارت عربی عروض است.

6- محمد تقی زهتابی

عروض پژوهی زهتابی با همه‌ی آن چه در بالا گفتیم متفاوت است. وی ضمن اشراف و نقد دقیق و علمی نظریه‌های عروض‌پژوهان فوق با نوآوری خاصی به دنبال اثبات وحدت اوزان هجایی و عروضی در شعر ترکی و به دنبال آن قدمت وجود عروض در ترکی و فارسی است. مرحوم پرفسور دکتر محمد تقی زهتابی را شاید بتوان نوآورترین عروض پژوه قرن حاضر نام داد. کتابی که زیر دست خواننده است در بردارنده‌ی فرجامین پژوهش‌های وی در این زمینه است. وی، در مقدمه‌ی کتاب، این نظریه را پیش می‌کشد که «وزن هجایی و هم وزن عروضی شعر ریشه در فولکلور ترکی دارد، زیرا فولکلور، نخستین سرچشمه‌ی ادبیات هر ملت به شمار می‌رود.» و سپس، از این که از اوایل قرن حاضر ادبای جمهوری آذربایجان برخوردی منفی با عروض داشتند و آن را بیگانه و گرفته شده از عربی می‌دانستند و تدریس آن را در مدارس مسکوت گذاشته بودند، سخن می‌راند. به برخوردهای منفی شعرای ترکیه و عراق با عروض هم اشاره می‌کند. به نقل از ناظم حکمت می‌گوید که «عروض در شعر ترکی مرده است.» به سخنان حبیب هرمزلی در سال 1970 در عراق و حبیب ساهر در سال 1360 در تهران هم می‌پردازد که جوانان را از نزدیک شدن به عروض باز داشته‌اند.

در فصل بعدی «عروض» را با «علم عروض» فرق می‌نهد و می‌گوید که عروض نمی‌توانست از عربی به فارسی و ترکی وارد شود بلکه این «علم عروض» است که از سوی خلیل ابن احمد فراهیدی الازدی (و. 786 م. ) وضع شده است و از عربی به ترکی و فارسی وارد شده است.

او وزن عروضی را هم مانند وزن هجایی در شعر ترکی، طبیعی و قدیمی می‌داند و چنین نظر می‌دهد:

«همان گونه که در یک قطعه شعر هجایی، تعداد هجاها در همه‌ی مصراع‌ها برابر است، در هر قطعه شعر عروضی نیز چنین است، زیرا که هر دو، منشأیی واحد دارند.»[8]

اما در باب هجاهای بلند و کوتاه، سبب‌ها و وتدها می‌گوید:

«در وزن عروضی هجاهای بلند و کوتاه تابع نظم، اصول و قواعد خاصی هستند ولی در وزن هجایی شمارش آن‌ها از هیچ گونه قاعده و قانونی تبعیت نمی‌کند و در نتیجه می‌گوییم که در مصراع‌هایی که هجاهای آن مساوی هستند، تناسب مشخص هجاهای بلند و کوتاه و تبعیت آن‌ها از قانون و قاعده‌ی مشخص را عروض می‌نامیم.»[9]

دو مورد فوق، دو اصل اساسی نظریه‌ی زهتابی در سامانه‌ی جدید عروض‌پژوهی وی بشمار می‌رود. گرچه اصل دوم وی، به هر حال به عروض تعریف مشخصی می‌دهد و این تعریف خود، نشانگر وجه افتراق ژرفی میان این دو وزن است، اما در سر تا سر کتاب، وی تلاش دارد که این دو را یکی بداند و مختصات اوزان عروضی را در وزن‌های ریتمیک و بومی هجایی پی‌جویی کند و اثبات کند که این فقط «علم عروض» است که آن را از عربی گرفته‌ایم نه خود عروض. در فصل‌های بعدی در مباحثی نظیر ریشه‌های عروض در فولکلور ترکی، عناصر عروضی در چیستان‌های ترکی، سرودهای سایا، قوشماجاها، دستان‌ها و منظومه‌ها سعی می‌کند با توجه به دو اصل فوق و بر پایه‌ی آن‌ها وجود اوزان عروضی در زبان ترکی را به اثبات رساند.

در بخشی دیگر، در تحلیل یکی از اشعار سید ابوالقاسم نباتی می‌گوید:

«. . . اولاً عروض از خارج بر ما عارض نشده است، ثانیاً در میان دو وزن عروضی و هجایی هیچ سدی وجود ندارد و ثالثاً این اشعار نشان می‌دهد که وزن عروض در واقع حالت موسیقایی خاصی از وزن هجایی بشمار می‌رود و از این رو در میان مردم قابل فهم نبوده است. به جای کلمه‌ی «عروض» می‌توانیم «هجای موسیقایی» به کار ببریم.»[10]

پس از بحث مستوفی در انطباق اوزان عروضی با قطعه‌های سروده شده در وزن‌های هجای ترکی، به استخراج عناصر عروض در فولکلور عربی و فارسی نیز می‌پردازد:

«در [اشعار فولکلوریک عرب] عناصر عروض موجود است، زیرا آن‌ها را مردم عوام و بی‌سواد عرب، و نه اشخاص مسلط به علم عروض، سروده‌اند . . . بی‌گمان با انتقال آن‌ها به نسل‌های بازپسین و صیقل یافتن و نظام پذیرفتن‌شان، علمی به نام علم عروض پدید آمده است.»[11]

پس از بحث از منشأ عروض در شعر فارسی و ذکر فرازی از سخنان محمدتقی بهار در این باب گوید:

«. . . در هر حال، وزن عروض در میان مردمان عرب، ترک و فارس، بی آن که از همدیگر خبر داشته باشند، وجود داشته و در فولکلور هر سه، قرن‌ها به کارگیری آن از سوی توده‌های عوام و ساده، از عناصر عروضی شروع شده است.»[12]

وی، در فصل مربوط به منشأ عروض، کتاب مرحوم اکرم جعفر را مورد نقد قرار می‌دهد و نظریه‌ی او را دایر بر این که: «اوزان عروضی بر اساس اشعار کلاسیک عربی پی ریزی شده است» نفی می‌کند[13] و با استناد به قطعات منظوم در «دیوان لغات الترک» می‌گوید:

«. . . این نمونه‌ها معلوم می‌دارد که در ادبیات شفاهی منظوم ترکی- آذربایجانی، عناصر عروضی دارای ریشه‌های کهن و قدیمی است و میل به عروض در میان مردمان ترک و آذربایجان، میراثی از نیاکان آنان است.»[14]

تمام تلاش زهتابی بر این است که اثبات کند عناصر وزن عروض و گونه‌های دیگر شعر رسمی حتی وزن آزاد و شعر سپید نیز در بستر غنی و سرشار فولکلور ترکی خفته است.[15]

از صفحه 301 تا صفحه‌ی 443 پیرامون ترکیب‌های سه هجایی، چهار هجایی، پنج هجایی و شش هجایی و نوع شناسی آن‌ها به عنوان واحدهای اوزان شعری در همه‌ی گویش‌ها و لهجه‌های ترکی از آذربایجانی، اوزبکی، ترکمنی، قازاخی و غیره بحث می‌کند و با امثله و شواهد کافی این واحدها را معرفی می‌نماید و نشان می‌دهد که بسیاری از این ترکیب‌ها در گفتار عادی انسان ترکی زبان هر روز به کار می‌رود و علت و نیز معلول موزیکال بودن زبان ترکی را هم در همین راز می‌داند. مانند ترکیب‌های زیر که همگی به صورت - - U U U تقطیع می‌شوند:

«. . . قوناغا حؤرمت× ائلیمیزین‌دیر× نه گؤزل انسان× هاوا سرین‌دیر× سویو سرین‌دیر× قویو درین‌دیر× بالا منیم‌دیر× سنه قنیم‌دیر× داها نه امرین× داها نه سؤز وار× یئنه سؤزون وار× یئنه کی سوسدون× سنه یاراشمیر× نییه دانیشمیر؟× وطنه گلدیم× ایمانا گلدیم× ائلیمه قوربان× دیلیمه قوربان×علمه فیکیر وئر× . . . »[16]

این عروض پژوه صاحب نظریه، پس از پایان این بحث‌ها به عنوان «سخن آخر» می‌گوید:

«. . . همان گونه که برخی از دانشمندان عرب گفته‌اند، در آثار انگلیسی شکسپیر برخی عناصر خاص عروض وجود دارد. بنا به نوشته‌ی ملک الشعرا بهار نیز در فولکلور و ادبیات شفاهی هندوان هم عروض موجود بوده است. یعنی، شاید عروض دانش خاص شعری همه‌ی ملت‌ها باشد. ولی به هر حال عروض هر زبانی، باید با ترکیب و سازه‌بندی آوایی آن زبان تطبیق داده شود . . . به هر روی من ضمن نفی درستی کامل ادعاهای خود، تکرار می‌کنم که نظریه‌ام دائر بر این که «عروض ریشه در فولکلور ترکی [هم] دارد»، نظریه‌ای درست و بجا باشد.»

و در آرزوی آن است که دیگر دانشوران به تکمیل و گسترش مباحث کتاب بپردازند.

از صفحه‌ی 450 تا 676، مؤلف مرحوم به استخراج اصطلاحات و لغات مشکل متن پژوهش خود و همچنین تنظیم الفبایی ضروب امثال گویش‌های مختلف ترکی که در کتاب آمده، پرداخته است.

به نظر می‌رسد حاصل این همه پژوهش پر توش و توان و طاقت فرسا و نظریات ارائه‌ شده‌ی علمی و آگاهی‌های تخریج شده از تتبعات آن مرحوم، امروز قابل بحث و بررسی است و نوید ظهور نسلی از عروض‌پژوهان با دیدی متفاوت و نو می‌دهد.

ما، همگی تدوین بهنجار و نشر بسامان این کتاب گران قدر را مدیون آقای حسین محمدخانی (گونئیلی) هستیم. ایشان گذشته از این کتاب، آثار زیر را نیز از آن مرحوم تصحیح و آماده‌ی انتشار کرده‌اند و برخی را نیز  به چاپ رسانیده‌اند:

1- قرآن و ملیت.

2- وطن اونودولمور.

3- وطنده غربت حسی.

4- عائله‌وی و قوهوملارا یازیلان شعرلر.

5- تنقیدی شعرلر.

6- دیوان معجز شبستری در دو جلد.

7- سارا و محمد (نمایشنامه).

مرحوم صمد ظهوری، عروض‌پژوه تبریزی، در سال 1361 کتابی با عنوان «عروض قایدالاری آذربایجان دیلینده» در 80 صفحه در تبریز چاپ کرد. وی در این کتاب کم حجم و پرمحتوا، بر اساس کتاب «مجمع‌العلوم و مجمع الفنون» قواعد 270 وزن عروض در شعر ترکی آذربایجانی را به بحث گذاشته است. یکی از کار‌های مرحوم ظهوری رواج دادن به معادل‌های ترکی ابداعی از سوی اکرم جعفر برای برخی از اصطلاحات و عبارت عربی عروض است که ما نیز در این کتاب در موارد لزوم از تجربیات و داده‌های آن مرحوم سود بردیم.

 

2. شعر چیست؟

 

شعر، در لغت چنین معنی شده است:«سخنی ادبی که بیان کننده‌ی عواطف و تخیل گوینده است و با عناصری از قبیل وزن، قافیه و تصویر شناخته می‌شود.»

 

در لغت‌نامه‌های پیشین معنای دانش، فهم، احساس، ادراک و جز آن نیز به آن داده شده است.

 

شعر در گذشته با وزن و قافیه سنجیده می‌شد، اما امروز ما اولاً میان شعر با نظم فرق می‌نهیم و ثانیاً هر گونه نوشته‌ی مؤثر و احساس‌برانگیز و هنرمندانه را نیز شعر می‌نامیم و در روزگار ما اصطلاح‌هایی نظیر شعر نو، شعر سپید، شعر منثور و غیره ابداع شده است.

 

اما در این کتاب، منظور ما از شعر، آن است که با قواعد و قوانین خاصی مطابقت داشته باشد و به دیگر سخن، در این‌جا از «شعر عروضی» بحث می‌کنیم.

 

1ـ2. بيت

 

بیت، شعر یا نظمی است مرکب از دو نیمه که در کنار هم، با وزن یکسان و پیوند معنایی و شکلی با هم واقع شوند. بیت دارای انواع زیر است:

 

1ـ1ـ2. بیت مصرّع: بیتی که هر دو مصراع آن هم‌قافیه باشد. مثل:

 

این همه جلوه و در پرده نهانی گُلِ من،

 

وین همه پرده و از جلوه عیانی گُلِ من! (ج1، ص359 دیوان شهریار)

 

 

2ـ1ـ2. بیت‌الغزل: زیباترین بیت یک غزل است. مثل:

 

ببین به جلد سَگِ پاسبان چه گرگان‌اند،

 

به جان خواجه که این شیوه‌ی شبانی نیست. (ج1، ص136 دیوان شهریار)

 

 

3ـ1ـ2. بیت‌القصیده: زیباترین بیت یک قصیده است. مثل:

 

بر دو لعل آن دو عنبرین مصرع،

 

هست بیت‌القصیده‌ای خط تو.

 

 

4ـ1ـ2. شاه‌‌بیت: زیباترین بیت در هر قطعه‌ شعری است، به ویژه در غزل. مثل:

 

شاه‌بیتی ز من حریفی برد،

 

روشنم شد که شاه دزدی است.

 

5 ـ1ـ2. بیت مخلص یا تخلص: بیتی از غزل که نام شاعر در آن بیاید. مثل:

 

عجب دوتدون نباتی، بارك الله! عشق دامانین،

 

يئری، گؤزله، ايتيرمه بو يولو، چك های و هو ايلقا! (3ـ‌2 نباتی)

 

 

6 ـ1ـ2. تاج بيت: بیتی در قصیده که نام شاعر در آن بیاید. مثل:

 

سرورا! گلبرگِ روخسارِ لطیفین گؤرمه‌گه،

 

منتظردیر زار و سرگردان فضولی تک، هزار.( 9 ـ 1 فضولی)

 

 

7. مقطع: یا سونلوق Sonluq که عبارت از آخرین بیت غزل و یا قصیده است. مثل:

 

چون نسیمی‌نین مقامی قاف ایمیش عنقاله‌یین،

 

شول مُعلّا قدره گر عالی گوهر دئرسم، نولا! (9 ـ 2 نسیمی)

 

 

8. مطلع: یا باشلیق Başlıq نخستین بیت از قصیده یا غزل است. مثل:

 

بی‌داد رفت لاله‌ی برباد رفته را،

 

یارب! خزان چه بود بهار شکفته را؟ (ج1، ص90 دیوان شهریار)

 

2ـ2. اجزاء بيت

 

اجزاء بیت چنین است:

 

1ـ2ـ2. صدر (= باشاق): عبارت از نخستین جزء مصراع اول است.

 

2ـ2ـ2. عروض (= آیاق): عبارت از جزء پایانی مصراع اول است که بعد از صدر قرار می‌گیرد.

 

3ـ2ـ2. ابتدا (= باشاق): عبارت از نخستین جزء از مصراع دوم.

 

4ـ2ـ2. ضرب (= آیاق): عبارت از جزء پایانی از مصراع دوم.

 

5ـ2ـ2. حشو ( = اورتاق): عبارت از جزء میانی در هر یک از مصراع‌های اول یا دوم از یک بیت است که در مصراع اول میان صدر و عروض و در مصراع دوم میان ابتدا و ضرب واقع می‌شود.

 

وجود حشو به وجود تعداد لنگه‌ها در هر مصراع است. در مصراع‌های دو لنگه‌ای، حشو وجود ندارد. مصراع‌های سه لنگه‌ای دارای یک حشو و مصراع‌های چهار لنگه‌ای دارای دو حشو هستند. مثال:

 

قلبیمی اینجیتدی، دُوران آلدی الدن یاریمی،

 

اؤزۆمه اغیار قیلدی اؤزۆمۆن دلداریمی. (ستّار ـ حسین دۆزگۆن)

 

بیت

مصراع اول

مصراع دوم

صدر

حشو

عروض

ابتدا

حشو

ضرب

قلبیمی اینـ

جیتدی دوران آلدی الدن

یاریمی

اؤزۆمه اغـ

یار قیلدی اؤزۆمۆن دلـ

داریمی

فاعلاتن

فاعلاتن فاعلاتن

فاعلن

فاعلاتن

فاعلاتن فاعلاتن

فاعلن

 

 

 

3ـ2. واحد شعر

 

در شعر عروضی عرب گاهی لنگه در یک مصراع از مصراع مقابل بیش‌تر یا کم‌تر است. اما در شعر ترکی لنگه‌ها پیوسته مساوی و برابر هستند. از این رو در شعر عرب واحد شعر بیت است ولی در شعر ترکی واحد شعر عروضی، مصراع است. زیرا میان مصراع‌ها در وزن اختلافی وجود ندارد. هم از این رو است که صدر و ابتدا را با یک لفظ باشاق başaq، عروض و ضرب را با یک لفظ آیاق ayaq می‌شناسیم و میان این دوگانه‌ها فرقی نمی‌نهیم.

 

4ـ2. مصراع

 

مصراع، نیمه‌ای از یک بیت است که حتما باید دارای باشاق (= صدر یا ابتدا) و آیاق (= عروض یا ضرب) باشد و با اورتاق (= حشو) ortaq تکمیل شود.

 

در عروض ترکی واحد شعر مصراع است. اما در علم قافیه و بدیع واحد شعری مانند شعر عربی و فارسی، بیت است نه مصراع.

 

5 ـ2. وزن

 

وزن را اخیرا چنین معنی کرده‌اند:«هر گونه تناسب احتمالی درکلام که از آن نوعی آهنگ احساس شود.»

 

اما در شعر عروضی مراد از وزن از هر گونه تناسب احتمالی نیست. بلکه وزن عبارت است از زنجیره‌ای از ضرب‌ها که بر حسب نظمی معین و متناسب و همانند و در اجزاء و لنگه‌های مساوی در پی یکدیگر بیایند.

 

در واقع وزن، در شعر عروض جوهره‌ی شعر و جزء فصول ذاتی آن است. و شعر پیش از همه و بیش از همه با وزن شناخته می‌شود. به دیگر سخن، نمی‌توان شعر را از وزن جدا ساخت.

نمایش بیشتر
نمایش کمتر

مشخصات فنی

  • صمد ظهوری
  • چاپ صفا تبریز
  • 1361
  • اول
  • رقعی
  • شمیز
  • 77
  • سفید
  • ترکی
  • خیلی تمیز

نظرات کاربران

تا کنون نظری ارسال نشده است.

شما هم می توانید درباره این کالا نظر بدهید

فایل های دانلود