0
0

لاهیجان و بزرگان آن

تاریخ شهرها
5 5 1 Product
تماس بگیرید
لطفا جهت اطلاع از موجود شدن محصول شماره همراه خود را وارد کنید
زمانی که محصول موجود شد
ثبت
درحال ذخیره سازی...
تعداد :
+

مشخصات محصول انتخابی شما

معرفی اجمالی محصول

لاهیجان و بزرگان آن

کتاب پیشینۀ تاریخی فرهنگی لاهیجان و بزرگان آن پژوهشی است که توسط دکتر محمد علی قربانی با مقدمه استاد زین العابدین قربانی انجام شده و به سفارش حوزه هنری گیلان به چاپ رسیده است. این کتاب از مجموعه گیلان‌شناسی حوزه هنری گیلان است.

لاهیجان امروزه یکی از شهرستان‌های استان گیلان است، اما بنا بر پیشینۀ تاریخی‌اش، روزگاری بر شهرها و آبادی‌های شرق گیلان و غرب مازندران، نقش مرکزیت داشت و قریب به اتفاق این مناطق بخشی از لاهیجانِ تاریخی محسوب می-شدند. مرکزیت این شهر به¬ویژه از زمان خان‌احمد گیلانی و حضور شاعران و هنرمندان نامی در دربار او، دست¬کم از عصر صفوی، این شهر را زبانزد عام و خاص کرده است. تا جایی که برای پی بردن به بُعد علمی و ادبی آن، لازم است که پروندۀ بزرگانی چون سلًار دیلمی، مهیاردیلمی، یحیی دیلمی، شیخ زاهد لاهیجی، عبدالرزاق فیاض، حزین لاهیجی و... به دقت مطالعه شود.

لاهیجان (به گیلکی: لایجؤن) مرکز شهرستان لاهیجان، بزرگترین شهر شرق استان گیلان و نود و پنجمین شهر پرجمعیت ایران است. لاهیجان یکی از شهرهای گیلک نشین است و مردمان آن به زبان گیلکی سخن می‌گویند. این شهر در ناحیه کوهپایه‌ای قرار دارد و تپه‌ماهورهای آن را بوته‌های چای پوشانده‌است. لاهیجان در شرق سفیدرود و در ارتفاع ۴ متری قرار دارد. این شهر در سال ۲۰۱۷ با ۱۰۱٬۰۷۳ نفر جمعیت سومین شهر پرجمعیت گیلان (پس از رشت و انزلی) است. همچنین لاهیجان زمانی شهر اصلی و مرکز اداری (دارالملک) کل ایالت و پایتخت تاریخی بیه پیش بود.از دانشگاه های این شهر می‌توان به دانشگاه آزاد اسلامی، دانشکده فنی و مهندسی رجایی. موسسه آموزش عالی دیلمان و اندیشمند اشاره نمود.شهر لاهیجان به عروس گیلان هم مشهور است.

وجه تسمیه

دربارهٔ وجه تسمیهٔ «لاهیجان»، نظریات مختلفی وجود دارد.

شهر ابریشم

عده‌ای معتقداند این نام ریشه در ویژگی اقتصادی این شهر دارد. به گونه‌ای که واژهٔ لاهیجان عربی‌شدهٔ لاهیگان است و لاهیگان مرکب است از لاهیگ +ان (لاهیگ = بافتنی و ان = پسوند مکانی) و به معنی مکان یا شهر بافندگان یا نساجان یا ابریشم‌بافان است. در تجزیه‌ای دیگر، لاه در پهلوی (پارتی) به معنای ابریشم است و در برهان قاطع به معنای پارچهٔ ابریشمی سرخ آمده‌است و جان پسوند مکان است. در نتیجه لاهیجان به معنای «شهر ابریشم» است. اشپیگل محقق آلمانی در کتاب «حملات روسیان به سواحل کرانه خزر» نام لاهیجان را به معنی «شهر ابریشم» می‌داند. لاه به معنی ابریشم است و یج و ج پسوند نسبت است مانند یوشی و یوشیج یا لار و لاریج. در نتیجه لاهیج به معنی ابریشمی است و ان پسوند مکان. در نتیجه لاهیجان به معنی مکان ابریشمی است.[۴]

دارالاماره

این شهر در گذشته در دورانی از استیلای اعراب و سیطرهٔ خلافت دارالاماره یا دارالامان هم نام‌گذاری شده بوده که به تدریج بار دیگر نام ایرانی خود را بازیافته، نخست لاهیجان المبارک و سپس لاهیجان خوانده شده‌است.

شهر لاهیجان در قرون سوم تا پنجم هجری در محل روستای فعلی چفل، در میانهٔ راه امروزی بازکیاگوراب به سیاهکل قرار داشت و از قرن پنجم کم‌کم به محل امروزی انتقال یافت و از ابتدای قرن ششم هجری تبدیل به مرکز حکومت سادات مویدی شد و سپس ناصروندان بر آن چیره شدند. از قرن هشتم، سادات کیایی حکومت خود بر لاهیجان را آغاز کردند و دوران شکوه لاهیجان دوران حکومت کیاییان است.[۵]

انتساب به لاهیج بن نوح

در افسانه‌ها بنای شهر لاهیجان به لاهیج ابن سام ابن نوح نسبت داده می‌شود ولی در جغرافیهای اولیه عربی هیچ ارجاعی به این مسئله وجود ندارد.[۳]

انتساب به لاهی تهی

در بعضی نقل قول های محلی، نام شهر لاهیجان برگفته از نام فیلسوف کمتر شناخته شده هندی، لاهی تهی شمرده میشود، گفته میشود آرتور شوپنهاور از این فیلسوف متاثر بوده و این فیلسوف مدتی را در ایران و در لاهیجان کنونی زندگی میکرده است. با توجه به گمنام بودن این فیلسوف و همچنین زمان زندگی او، که باید در حدود قرن 18 بوده باشد، این نقل قول از دیگر نظریات ضعیف تر محسوب میشود، اما نمیتوان آن را نادیده گرفت.[نیازمند منبع]

تاریخ

 
نام لاهیجان در نقشه ادریسی به سال ۱۱۵۴ میلادی (۵۳۲ هجری شمسی).

لاهیجان از قدیمی‌ترین شهرهای گیلان است به‌طوری‌که در زمان اشکانیان دژی در ۶کیلومتری شهر به نام کهندژ وجود داشته‌است. این دژ تا زمان حملهٔ مغولان در قرن هفتم پابرجا بود که بعد از آن رو به ویرانی نهاد. پیش از اسلام شهر از سه بخش کهندژ، شهرستان و بازار تشکیل می‌شد که در سال ۷۰۹ه‍.ق (یا در ۷۰۵ه‍.ق) با حمله اولجایتو ویران گشت و ۲۰ سال بعد در سال ۷۲۹ه‍.ق از نو بنا شد. تا قرن چهارم بیه پیش (سرزمین شرق گیلان که لاهیجان را شامل می‌شود) تابع سلسله‌های دیلم بود که زمانی بر منطقه حکم می‌راندند. تازه از اول قرن چهارم هجری بود که مرکزیت منطقه از کوه به جلگه منتقل شد. سپس لاهیجان به قلمرو خاندان کوتم (در منطقه رانکوه)، که بنیانگذارش ناصرالدین حسن بن علی اطروش (متوفی به ۳۰۴)، شیعه زیدی را به بیه پیش آورد پیوست (بیه پس، غرب سفیدرود سنی ماند). متعاقباً شاخه‌ای از یک خاندان محلی، ناصروند، بود که بر شهر حکم راند و علیه قوای الجایتوی ایلخانی در ۷۰۶ مقاومتی بی‌ثمر را ترتیب داد. به هرحال این خاندان پس از سقوطش با دختر یک سردار مغول وصلت کرد و بر دیگر امرای گیلان سروری یافت. در این زمان لاهیجان به همراه فومن، در غرب، شهر اصلی گیلان بود. «شهری بود با اندازه قابل توجه؛ ابریشم زیادی در آن تولید می‌شد و برنج و ذرت در آن کشت می‌شد، و همچنین پرتقال و مرکبات و دیگر میوه‌های مناطق گرم». لاهیجان اولین عصر طلایی خود را در قرن نهم، در پی دوره‌ای از جنگ‌های خونین با بیه پس، در قرن هشتم، تجربه کرد. حکمرانی خاندان ناصروند پایان یافت و خاندان کیا جانشین آن شد که از ۶۸–۱۳۶۷ تا ۱۵۹۲ که گیلان ضمیمه تاج ایران شد، حکومت کرد. در قرن پانزدهم کیا نه تنها بر بیه پیش که بر قزوین، طارم، سلطانیه، ساوه، زنجان، فیروزکوه، تهران، ری و ورامین حکومت می‌کرد. دیگر دوره مهم در تاریخ شهر نقش مهم ولی غیر مستقیم کیا هنگام ظهور سلسله صفوی است که ادعای داشتن تبار علی زین العابدین امام چهارم شیعه را می‌کرد. با این انضمام به امپراطوری و انتخاب رشت به عنوان مرکز فرمانداری ایالت شروعی بر افول لاهیجان، بود. راه قزوین به دریای خزر از طریق رشت و سفیدرود جایگزین مسیر قزوین لاهیجان با کاروانسراهای کوهستانی اش (توتکی و سرداب) و پل با شکوه انبوه آن بر رود شاهرود شد.[۳]

به نظر نمی‌رسد لاهیجان برای جغرافیدانان اولیهٔ عرب شناخته شده بوده باشد، گرچه حدودالعالم که اول بار به عنوان لاهجان بدان اشاره می‌کند،[۳] آن را یکی از هفت منطقه بزرگ جنوب شرق گیلان در بیه پیش می‌داند. در سالهای میانی قرن سوم، بخشی از قلمروهای جستانیان یا وهسودان بن جستان جستانی بود که پهنه گیلان و مناطق داخلی دیلم را در بر می‌گرفت.[۶] لاهیجان در سال ۷۰۵ ه‍.ق به دست اولجایتو فتح شد و امیر تیمور به آن لشکر کشید. پس از تیمور، سید امیر بیک و نوادگان وی –از سادات کیایی– بر شهر لاهیجان حکومت کردند. پس از سقوط حکمرانان کیایی، حاکمان صفوی در این شهر حکومت کردند. از حوادث ناگوار و مهم در تاریخ لاهیجان، طاعون در سال ۷۰۳ ه‍. ق، آتش‌سوزی سال ۸۵۰ ه‍.ق و اشغال آن توسط روس‌ها در سال ۱۷۲۵ میلادی است. در سال ۱۲۳۰ ه‍.ق لاهیجان دچار زلزله شد و در سال ۱۲۴۶، بار دیگر طاعون در آن کشتار کرد.

فرمانروایان بیه پیش عموماً می‌توانستند قدرت شان را از جلگه به درون کوه‌ها و حتی در برخی زمان‌ها (از جمله سادات کارکیایی) به جنوب البرز بگسترند. آن گاه در آنجا (بیه پیش) خاندانی از کوتم یا هوسم در منطقه رانکوه که مرکزش در لنگرود در شرق لاهیجان بود ظهور کردند. این خط توسط ناصرالدین الحسن بن علی الاطروش علوی که تشیع زیدی را به منطقه کاسپین معرفی کرد بنیان نهاده شد؛ زین رو شرق گیلان شدیداً تحت تأثیر شیعه قرار گرفت، در حالیکه دکترینهای سنی از جمله حنبلیسم در بیه پس عمده بود. قدرت سیاسی خاندان الاطروش طی دهه‌های میانی قرن چهارم تضعیف شد و عمدتاً در طبرستان در شرق متمرکز شد، ولی سادات ناصری به دلیل اعتبار مذهبی شان در منطقه گیلان تأثیرگذار ماندند.[۶]

دودمان بوییان که نواحی مرکزی و غربی ایران و فارس را از تصرف خلفا آزاد کردند در سده چهارم از لاهیجان برخاستند. این سلسله دیلمی در دوران فرمانروایی خود به بغداد لشکر کشیدند و خلیفه عباسی را شکست دادند.[۷]

تاریخ لاهیجان در دوره بعد مبهم است؛ ولی احتمال دارد که جستانیان پس از این که مناطق مرتفع دیلم به دست مظفریان یا سالاریان یا لنگریان طارم افتاد از قدرتشان در آنجا دفاع کردند و این «شاه جستانی دیلم» بود که در قزوین در برابر سلجوق طغرل بیگ در ۴۳۴ گردن فرو نهاد.[۶]

حکومت ناصروندان

پس از آن شاهد خاندانی با ریشه محلی به نام ناصروندان هستیم که از لاهیجان بر بیه پیش حکومت می‌کردند. داستان ریشه گرفتن آن‌ها از ناصر الدوله بن سبکتگین برادر محمود غزنوی که در تاریخ الجایتوی عبدالله بن علی کاشانی نقل شده کاملاً خیالی ست و نام ناصروند آشکارا به یک ارتباط واقعی یا فرضی با تصدی ناصرالدین الاطروش بر قدرت مربوط است. در زمان هولگو ایلخان مغول، جمال الدین شلوک بن شلوک نصیروند در لاهیجان حکم می‌راند، چند دهه بعد در دوره الجایتو خاندان به دو شاخه شلوک بن سالار در کوتم و نوپادشاه در لاهیجان تقسیم کرد. این آخری وقتی ایلخانیان به گیلان آمد در لاهیجان در ۷۰۶ تسلیم او شد و دختر یکی از فرماندهان مغول را گرفت و بر دیگر شاهزادگان گیلان سروری گرفت. رشید الدین ثروت و اعتبار نوپادشاه در این زمان شهادت می‌دهد. خود لاهیجان در حال رشد بود و حمدالله مستوفی لاهیجان و فومن را دو شهر بزرگ گیلان می‌نامد. در نزدیکی لاهیجان تولید ابریشم و بافندگی به‌طور فعالی انجام می‌شد و ذرت، برنج، پرتقال و دیگر میوه‌های شبه استوایی کشت می‌شد.[۶]

 
مقبره شیخ زاهد گیلانی، پدر همسر و استاد شیخ صفی الدین اردبیلی نیای بزرگ دودمان صفویان، در لاهیجان

حمدالله مستوفی دربارهٔ لاهیجان نوشته‌است: «از اقلیم چهارم است. طولش از جزایر خالدات فدک و عرض از خط استوا لح شهری بزرگ است و دارالملک جیلانات آبش از جبال برمی‌خیزد و حاصلش برنج و ابریشم و اندک غله می‌باشد و نارنج و ترنج و میوه‌های گرمسیری فراوان است.»[۸]

لاهیجان در زمان اولجایتو ضرابخانه داشته که سکه ضرب می‌کرده[۹] نمونه‌هایی از سکه‌های دوران ابو سعید بهادرخان اولجایتو، فتحعلیشاه قاجار و شاه طهماسب صفوی مشاهده شده که در لاهیجان ضرب شده‌اند.

حکومت کیاییان
 
مسجد چهار پادشاهان در لاهیجان بقعه چهار تن از شاهان کیایی بیه پیش است.

بیه پیش در نتیجه نزاع بین سران متعدد محلی در دوره قرن هشتم آسیب دید و حکومت ناصروندان که قبلاً یک بار در لاهیجان در آن وقفه افتاده بود تا ۷۹۲ کاملاً از بین رفت و سید هادی کیا سرور بیه پیش شد. سادات کارکیایی از ۷۶۹ تا (با تلافی جویی‌های مختصری از آخرین ناصروندان) ۱۰۰۰ در آنجا حکومت کردند. اولین عضو این خانواده که خود را کاملاً مستقل کرد سید امیر کیا بود. پسرش سید علی کیا به کمک سادات مرعشی مازندران خود را سرور همه بیه پیش کرد و تا قزوین و تارم و شمیران پیشروی کرد؛ و سید رضی کیا خاندان محلی هزاراسپیان و اسماعیلیان را مجبور به فرار از کوه‌های جنوب لاهیجان کرد. به همین ترتیب میرزا علی بن سلطان محمد کیا (حکومت ۸۸۳–۹۱۱) در اوج قدرتش قزوین، تارم، سلطانیه، ساوه، زنجان، فیروزکوه، تهران، ری و ورامین را زیر سلطه داشت.[۶]

از آخر قرن نهم اطلاعات تاریخ‌نگاران محلی شمال ایران چون ظهیرالدین مرعشی با تاریخهای صفوی کامل می‌شود، علاقه آخری به دلیل نقش مهم ایفا شده توسط میرزا علی کیا در پناه دادن به اسماعیل بن حیدر صفوی جوان متمرکز است. اسماعیل از ۱۴۹۳ تا ۱۴۹۹ در کوه‌های لاهیجان تحت تربیت صوفیان به دور از کودکان، زنان و با سوگند شهادت می‌زیست. به دلیل قرارگرفتن بقعه شیخ ابراهیم زاهد، پیر و مرشد شیخ صفی الدین صفوی در روستای شیخانبر در راه لاهیجان-لنگرود، خاندان سلطنتی آینده ایران از قبل پیوندهای نزدیک با منطقه لاهیجان داشت. زمانی که اسماعیل از آق قویونلوها فرار می‌کرد میرزا علی از او پذیرایی کرد و دانشور لاهیجانی شمس الدین لاهیجی را برای استادی برای آموزش او گماشت. او در ۹۰۵ که ۱۱ سال بیشتر نداشت لاهیجان را برای به دست گرفتن قدرت ترک کرد و نهایتاً بر آق قویونلوها پیروز شد و آذربایجان را فتح کرد. در طی قرن دهم بیه پیش و کارکیاها از ۹۰۹ تا انضمام نهایی منطقه به امپراطوری صفوی در ۱۰۰۰ خراجگزار آن‌ها شدند. در ابتدا، یک حاکم قزلباش برای نظارت بر کارکیائیان گماشته شد و سپس در سالهای میانی قرن، امرای سلطنتی از جمله برادر و دو پسر شاه تهماسب اول به عنوان فرماندار عمل می‌کردند. کارکیا سید احمد بن علی (حکومت: ۹۴۳–۹۷۵ و ۹۸۵–۱۰۰۰) به دستور شاه تهماسب مذهب اثنی عشری را جایگزین زیدیه کرد ولی وقتی شروع به توطئه با عثمانیان کرد و خواست برای حمله به قزوین به شیروان و لاهیجان سرباز بفرستند از چشم شاه افتاد. شاه تهماسب گیلان را اشغال کرد و خان احمد را اسیر کرد. او نه سال بعد با شاه اسماعیل دوم و محمد خدابنده اخوت برقرار کرد و به حکومت برگردانده شد؛ ولی او به ارتباط با عثمانیان ادامه داد و در ۱۰۰۰ عباس به لاهیجان آمده و احمد به شیروان و سپس استانبول گریخت و آنجا درگذشت.[۶]

شاه عباس پس از آواره کردن خان احمد خان و ورود به لاهیجان دستور داد باغی را که در مقابل قصر خان احمد خان بود و انواع گل‌ها و اقسام میوه‌ها در آن دیده می‌شد خراب و به زمین بازی چوگان و قپق‌اندازی تبدیل کردند و پیرامون آن را درخت کاشتند. او همچنین دستور داد باغ بیشه دژ خان احمد خان را که از آثار بزرگ بود، ویران کردند و به این ترتیب اثری از دودمان کیائیان گیلان به ویژه خان احمد خان نگذاشتند، زیرا وی پسری نداشت که حفظ نام او نماید.

 
موزهٔ چای ایران در مقبره کاشف السلطنه در لاهیجان

حالا دیگر همه گیلان تحت انقیاد یک وزیر مرکزی بود و پس از مرگ دارنده امتیاز و سردار فتح‌کننده آن فرهادخان در ۱۰۰۸ تا آخر سلسله صفوی جزو اراضی خاصه شد. از آن زمان تاریخ گیلان فقط به‌طور پراکنده پرحادثه بوده‌است. در دوره شاه سلیمان اول در جنوب روسیه شورش قزاقان استپان رازین اتفاق افتاد و یورشهایی به اراضی ایرانی در ساحل خزر رخ داد و نیروهایی در بیه پیش قاضیان صوفی جمع شدند. در دوره اشغال گیلان توسط روسیه بین ۱۱۳۶ تا ۱۱۴۷ آن‌ها دو پایگاه در لاهیجان ساختند و در دوره جمهوری شورایی گیلان شهر یک بار دیگر زیر نفوذ روسها قرار گرفت. بنا به گملین جهانگرد در ۱۷۷۲ لاهیجان هفت سال قبل به هدایت الله خان فومنی تسلیم شده بود. بعداً کنترل قاجاری در آن مستقر شد ولی آخرین حاکم موروثی لاهیجان، میرزا احمد خان سالار مؤید، توسط دولت مشروطه در ۱۹۰۷ برکنار شد. آثار تاریخی این شهر شامل مقابر متعدد سادات کارکیایی ست. در سالهای اخیر لاهیجان بیشتر اهمیت اداری اش را به رشت واگذارده ولی هنوز واجد اهمیت تجاری به عنوان مرکزی برای صنایع ابریشم و توتون محلی گیلان و مرکزی برای پرورش مرکبات است؛ چای اولین بار در ۱۹۱۴ وارد منطقه خزر شد و بعداً رضا شاه متخصصین چینی را برای شروع کشت آن در کوهپیایه‌های لاهیجان که به جلگه ساحلی می‌پیوندد استخدام کرد.[۶]

شأن و شکوه لاهیجان در زمان خان احمد خان است. خان احمدخان یکی از حاکمان لاهیجان در قرن دهم است و کمتر حاکمی در گیلان چنین قدرتی را به خود دیده‌است و لاهیجان از این نظر در دوران طلایی خود بود.

شهرستان لاهیجان به گواهی تاریخ در گذشته مرکز حکومت بیه پیش بوده و وسعت آن سرزمینی از سفیدرود تا چالوس را در بر می‌گرفته‌است.[۱۰]

دوره معاصر
 
دیدار فرح پهلوی، شهبانوی سابق ایران از زادگاه مادرش لاهیجان، ۱۹۷۱

دومین دوره طلایی لاهیجان در نیمه دوم قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم شروع شد. توسعه نوغانداری و تجارت ابریشم و کشت چای منجر به تجدید حیات شهر شد. رابینو در این خصوص در اوایل قرن بیستم نوشته‌است: «این شهر مرکز تجارت ابریشم و چندین ساختمان با سقف فلزی برای خشک کردن پیله‌ها در آن توسط کنسرنهای فرانسوی و شامی بنا شده‌است». در ۱۹۰۲ در لاهیجان بود که اولین کشت چای به ابتکار کاشف السلطنه کنسول وقت ایران در هند که ۳۰۰۰ دانه چای آسامی را به کشور قاچاق کرد آغاز شد. زان پس تپه‌های لاهیجان تدریجاً از باغات چای پوشیده شد و کارخانه‌ها برای فراوری چای در شهر و حومه اش تأسیس شد (اولین کارخانه در ۱۹۳۲ تأسیس شد). چای لاهیجان، که به خاطر تندی و عطرش شناخته می‌شود نوشیدنی محبوب ایرانیان شده‌است. لاهیجان در جریان نهضت جنگل که در پی انقلاب مشروطه گیلان را شعله‌ور کرد مرکزی برای خیزش سیاسی شد. در بیه پیش شورش توسط دکتر حشمت (اعدام ۱۹۱۹) سازماندهی شد. او کانال آبی حفر کرد که تا به امروز با عنوان حشمت رود نام او را بر خود دارد و سرزمین‌های شمال لاهیجان را آبیاری می‌کند.[۳] در جریان جنگ جهانی دوم هواپیماهای روسی در ۷ شهریور ۱۳۲۰ این شهر را بمباران کردند که منجر به کشتن عده‌ای در چهارراه اصلی شهر شد.[۱۱]

در تقسیمات جدید کشوری ایران که در زمان رضا شاه پهلوی شکل گرفت، لاهیجان از بخش‌های شهرستان رشت بود. در ۲۸ خرداد ۱۳۲۴ به تصویب هیئت وزیران، لاهیجان به شهرستان تبدیل شد و بخش‌های رودسر و لنگرود نیز از رشت جدا و تابع شهرستان لاهیجان شدند. [۱۲]

جغرافیا

لاهیجان منطقه‌ای است که از شمال به دریای خزر، از شرق به لنگرود، از جنوب به دیلمان، از جنوب غربی به سیاهکل و از غرب به آستانه اشرفیه محدود می‌شود که در ۵۰ درجه و صفر دقیقه شرقی و در ۳۷ درجه و ۱۱ دقیقه شمالی عرض جغرافیایی قرار دارد. در سال ۱۳۸۹، جمعیت شهر لاهیجان ۱۶۶٬۱۹۱ نفر برآورد شده‌است.[۱۳] این شهر ساخته‌شده بر سرزمینی هموار و جلگهای است که حاصل رسوبات به جای مانده از رودهای گیلان است. از نظر موقعیت جغرافیایی و ویژگی‌های تاریخی یکی از شهرهای مهم گیلان به‌شمار می‌رود و مدت‌ها مرکز بخش بیه‌پیش گیلان بوده‌است.

شهرستان لاهیجان دارای دو بخش رودبنه و مرکزی و ۸ دهستان به نام‌های رودبنه، دهستان شیرجوپشت، آهندان، بازکیاگوراب، لفمجان، چوشل ،لیالستان و لیل است. این شهرستان بر پایه آخرین سرشماری در سال ۱۳۸۵، دارای جمعیتی بیش از ۱۶۲٫۸۹۸ نفر بوده‌است[۱۳] که حدود نیمی از آن را جمعیت روستایی و نیم دیگر را شهری تشکیل می‌دهد.

شهرستان لاهیجان به دلیل تجدید تقسیمات متعدد در گیلان از ابتدای قرن بیستم به طرز قابل توجهی کوچک شده‌است. در تجدید نظر ۱۹۳۷ لاهیجان شهرستانی بود که همه شرق سفیدرود در گیلان را شامل می‌شد. در ۱۹۶۱ دو شهرستان به نامهای لنگرود و رودسر در این منطقه ایجاد شدند. در ۱۹۶۱ آستانه اشرفیه و سیاهکل که سابقاً بخشهای مستقلی در لاهیجان بودند شهرستان شدند. از آن زمان لاهیجان فقط شامل هفت دهستان با مساحت ۴۱۰ کیلومتر مربع (هفتمین شهرستان در گیلان از نظر مساحت[۱۴]) و جمعیت کل ۱۶۱٬۸۱۹ شامل جمعیت روستایی ۸۶۳۵۴ (۵۳٫۴ درصد کل جمعیت) بوده‌است که تراکم جمعیت ۲۱۰ نفر در کیلومتر مربع را دارد.[۳]

لاهیجان هموار و جلگه‌ای بوده از رسوبات ناشی از سفید رود بر جای مانده‌است. هموارترین نقطه جلگه لاهیجان در در بخشهای شمالی آن در مجاورت دریا ست از شمال به سمت جنوب بر ارتفاع افزوده می‌شود. بخش غربی کوه‌های البرز شرق و جنوب لاهیجان را دربر گرفته‌است که از آن جمله می‌توان به شیطان کوه، گمل و آهتا کوه اشاره کرد. شیب تند دامنه‌های کوه‌ها به سوی دریای خزر و شیب کم شان به سوی دره شاهرود است.[۱۴] گسل البرز که از لاهیجان شروع می‌شود تا جنوب گنبدکاووس ادامه دارد. در غرب لاهیجان، یک گسل چپگرد به نام گسل سفیدرود به‌طور شمال خاوری – جنوب باختری این گسل را جابه‌جا کرده‌است.[۱۵]

آب و هوا

 
نقشهٔ آب و هوایی ایران. آب و هوای لاهیجان از نوع معتدل خزری است.

در تابستان اقلیم لاهیجان گرم و مرطوب است. در زمستان ابتدا بادهای گرم شدید می‌وزد و سپس برف می‌بارد. رطوبت نسبی ۷۶ تا ۷۹ درصد بوده و گاهی به صد درصد می‌رسد.[۱۴]

جانداران

چهارپایان وحشی:، روباه، شغال، خرگوش،

  • پرندگان این منطقه انواعی دارند برخی وحشی و برخی اهلی هستند و نمونه‌هایی از آن‌ها عبارت‌اند از:

مرغ، اردک، غاز، بوقلمون به وفور در این منطقه دیده می‌شود و همین‌طور قرقاول (تورنگ) و غاز وحشی (کلاگن) خوتکا، چنگر، قوش (الغ)، بلدرچین (وشوم)، باز، بلبل، سینه‌سرخ، لک‌لک، مرغ ماهی‌خوار، حواصیل، کبوتر، تیهو، جغد، گنجشک (چیشنک)، شرستی (حاج حاجی)، دارکوب، درنا، دم‌جنبانک (دمبلا سکینه)، سبزقبا (کوکلاچ)، دریا سلیم، یهره، سَرَت، کلاغ (کلاچ)، سار (سیته)، هدهد (شانه بسر)، شاهین، شل حینو، عقاب،

نمایش بیشتر
نمایش کمتر

مشخصات فنی

  • محمد علی (صدرالدین) قربانی
  • نشر سایه
  • 1375
  • اول
  • وزیری
  • گالینگور
  • 888
  • سفید
  • فارسی
  • ایران
  • بدون مهر و نوشتار

نظرات کاربران

تا کنون نظری ارسال نشده است.

شما هم می توانید درباره این کالا نظر بدهید

فایل های دانلود