محمد تقی لسان الملک سپهروی فرزند میرزا محمد علی از بزرگ زادگان کاشان است. او در سال ۱۲۱۶ق در کاشان متولد شد و تحصیلات خود را در همان شهر به انجام رسانید. سپهر از مورخان، ادیبان و شاعران عصر قاجار است که عمده شهرت او بهخاطر تألیف کتاب "ناسخ التواریخ" است. وی در سال۱۲۹۷ق درگذشت
میرزا محمدتقی خان لسان الملک سپهر از جمله مورخان شیعی است و در نگارش تاریخ پیامبر(ص) آرا و افکار علمای سنّی و شیعی را مد نظر گرفته و در تألیف، آنجا که آرا و عقاید علما یکی بوده، همان را نقل کرده و در صورت اختلاف آراء، نخست آرای علمای اهل سنّت و پس از آن آرای علمای شیعی، سپس به بیان اختلاف آرا و عقاید پرداخته است.
نثر سپهر در نگارش ناسخ التواریخ، نثر مرسل ساده، در بعضی موارد نقل عین نوشتههای پیشینیان و یا متأثر از آن است، هر چند سبک نگارش وی برای دانشآموختگان امروز خالی از تکلّف نیست، اما باید اذعان داشت که نثر او نسبت به همگنان عصر خود سادهتر و بیتکلّفتر است، با وجود این اثر او مملو از کلمات و تعبیرات و اصطلاحات عربی است.
سپهر بر خلاف مورخان دیگر که شرح حال و حوادث ایام ائمه اطهار را ذیل حوادث ایام خلفای اموی و عباسی نگاشتهاند، او حوادث ایام خلفای اموی و عباسی را ذیل شرح حال ائمه اطهار آورده است و در نگارش ناسخ التواریخ اکثر قریب به اتفاق کتابهای اهل سنّت و شیعه را بررسی کرده و در ضبط اسامی اشخاص و امکنه دقت کافی مبذول داشته است.[۳]
اهمیت و جایگاه
مصحح کتاب در مقدمه اثر میگوید: «ناسخ التواریخ اثری است سترگ و بس بزرگ، و پیداست که سپهر و فرزندانش در تألیف آن رنجها و مرارتها کشیدهاند و شب بیداریها داشتهاند، پس نباید بدین اثر به دیده خرد نگریست. باید آن را ستود، و اگر با شیوه نگارش امروزی متفاوت است نباید بر سپهر خرده گرفت، چنان که سید جعفر شهیدی در دفاع از سپهر و اثرش گوید: درباره ارزش علمی و تاریخی مطالب ناسخ التواریخ و اهمیت کار مؤلف، نباید عجولانه قضاوت کرد و مطالب کتاب را دقیق ناخوانده بر له یا علیه آن حکم داد. از آن گذشته باید دید روش تاریخنویسی در شرق از آغاز تا زمان مؤلف چگونه بوده است و نیز باید دانست که در عصر مؤلف و سالها پس از وی، یعنی تا زمانی که رابطه علمی بین شرق و غرب گسترش یافت و نویسندگان و دانشمندان ایران با روش تحقیق مغرب زمین آشنا گشتند، عامه مردم بلکه خواص و تحصیلکردهها تاریخ را چگونه تلقّی میکردند. اگر این مطالب را بررسی کنیم و این علل و عوامل را بسنجیم، خواهیم دانست که سپهر به چه کار بزرگی دست زده است.
مورخان در ضبط وقایع، ملاکهایی را که در علم حدیث و نقد روایت معتبر است رعایت میکردند و سپهر در کتاب خود از چنین اصلی پیروی کرده است، خود او در دیباچه جلد اول اعتراف میکند که انجام چنین مأموریت از عهده یک تن خارج است، لیکن شاه بدو گفته:
سفیران همه کشورها در دربار هستند، هر گونه مطلبی که بخواهی و هر چند تن مترجم به کارت آید در اختیار تو گذاشته خواهد شد.»[۴]
انتقادات به کتابقاضی طباطبایی در کتاب تحقیق درباره اول اربعین سید الشهداء مینویسد: ناسخ التواریخ از تواریخ رسمی دولتی دوره قاجار است و باید بر محتویات تاریخی بدون مدرک آن اعتماد ننمود حق داشته کسی که از بزرگان فرموده: مطالعه آن کتاب جایز نیست و در این که نتوان ناسخ را مصد نقل قرار داد. شکی نیست اگر در نقلیات آن دقت و تحقیق شود بر ایرادات و اشکالات و لغزشهای زیادی و نقلیات خلاف واقعی برخورد میشود که بیرون از حد و شمار است و باید در این باره تألیف مستقلی در چند مجلد گرد آورده شود