با بیش از ۲۰۰ تصویر از آثار و اشیاء باستانی ایران
...بر پایهی روایت هردوت به نظر میرسد که کورش کبیر پایتخت امپراتوریاش را به افتخار نام قبیلهی خود، «پاسارگاد» نامیده بود. اما بیشتر پژوهشگران، نام پاسارگاد را در ارتباط با واژهی «پارس» پنداشته و صورت اصلی آن را Parsa-karta/ Parsa-gird به معنای «ساختهی پارس[ها]» یا Parsa-garda به معنای «باروی پارس[ها]» دانستهاند.
اما این معنایابی به روشنی غلط است چرا که «بارو یا ساختهی پارسها» نمیتواند معنای نام قبیلهای باشد که وجودش نیز مقدم بر بنای شهرک پاسارگاد بوده است (اگر روایت هردوت را درست بدانیم). ضمن آن که این نام نمیتواند برگرفته از واژهی «پارس» باشد چرا که چنین واژهای در ترکیب آن وجود ندارد. واژهی پارس در زبان یونانی به گونهی «Persai» است که در واژهی « Pasargadai» وجود ندارد. به همین گونه، واژهی پارس در زبان ایلامی به صورت «Parsa» است که در نام ایلامی پاسارگاد، «بترکتش» (Batrakatash) وجود ندارد.
...در لشکرکشی خشایارشا به یونان (480 پ.م.)، اسگرتیها نیز در شما سپاهیان وی بودند. هردوت (VII/85) ضمن توصیف لشکریان خشایارشا، دربارهی اسگرتیها میگوید: «سگرتیها مردمی چادرنشین هستند … لباسشان چیزی است میان لباس پارسها و پکتیکها. سگرتیها هشت هزار سوار داده بودند. اینها عادت ندارند اسلحهای مفرغی یا آهنی به کار ببندند و فقط خنجری دارند و در جنگ طنابهایی (کمند) به کار میبرند که از چرم بافتهاند و بسیار به آن اطمینان دارند. ترتیب جنگ اینها چنین است: سگرتی چون به دشمن برسد، طناب (کمند) را به طرف او میاندازد و همین که اسب یا آدمی را گرفت، او را به طرف خود کشیده، میکشد»...