مصور ؛ حاوی زبده اشعار و شرح حال گویندگان بزرگ ایران
بانضمام بحث کلی پیرامون شعر و اوضاع ادبی ایران از دوره سامانیان تا امروز
شعر، سروده، چامه یا چکامه یکی از کهنترین گونههای ادبی و شاخهای از هنر است. دهخدا در یادداشتهای خود دربارهٔ شعر چنین مینویسد: «چکامه، چغامه، چامه، نَشید، نظام، سخن منظوم، منظومه، قریض. ظاهراً ایرانیان را قِسمی سرود یا شعر بوده و خود آنان یا عرب آن را «هَنَیمَه» مینامیدهاند.
قدیمترین شعر ایران که به دست است گاتاهای زرتشت میباشد که نوعی شعر هجایی محسوب میشود».در حقیقت باید گفت که تعاریف بسیاری در این زمینه وجود دارد که از همان گذشتههای دور، گاه با هم در تضادند و یکدیگر را نقض میکنند. افلاطون، شعر را از جهت اخلاقی زیانآور و ویرانگر میدانست و از دیدگاه معرفتشناسانه آن را دور از حقیقت و فاقد ارزش علمی میپنداشت. او ارزش زیباییشناسانی ادبیات را در نظر نمیگرفت یا ناچیز میشمرد و به جای آن از دیدگاه ارزش اخلاقی به ادبیات نگاه میکرد.
حرکت فرهنگی سامانیان زمینه مناسبی برای رشد و گسترش زبان فارسی فراهم ساخت و در پرتو حمایت این سلسله علم و ادب در خراسان بالیدن گرفت. اگرچه سامانیان زبان عربی را که زبان اداری و ابزار ارتباط آنها با دیگر بلاد اسلامی به شمار میرفت به کار میبردند، اما به زبان فارسی دری نیز توجه زیادی نشان میدادند و با علاقه شدید از نویسندگان و شاعرانی که به این زبان مینوشتند یا شعر میسرودند حمایت میکردند؛ چنانکه در دوره آنان نهضتی برای ترجمه از آثار عربی به فارسی شکل گرفت و کتابهایی چون کلیله و دمنه، تفسیر بزرگ طبری و تاریخ طبری به فارسی دری برگردانده شد.
"نصر بن احمد این سخن بشنید. خوش آمدش. دستور خویش را، خواجه بلعمی، بر آن داشت تا از زبان تازی به زبان پارسی گردانید تا این نامه به دست مردمان اندر افتاد، و هر کسی دست بدو اندر زدند، و رودکی را فرمود تا به نظم آورد، و کلیله و دمنه اندر زبان خرد و بزرگ افتاد و نام او بدین زنده گشت، و این نامه از او یادگاری بماند.زبان دری یا پارسی یا پارسی دری، یعنی حد وسط لهجههای مشرق (علی الخصوص شهرهای خراسان و پارهای از بلاد ماوراءالنهر) و وجه مشترک همه آنها، بعد از آنکه حکومتهای مستقل ایرانی در خراسان و ماوراءالنهر به وجود آمد، پیشینه کاربرد واژه دری به قرنهای سوم و چهارم برمیگردد؛ زیرا مؤلفانی چون عبدالله بن مقفع و ابن ندیم این واژه را به کار برده و در وجه تسمیه آن سخن گفتهاند.
ابنمقفع زبان دری را منسوب به دربار میداند و آن را زبان شهرهای مداین برمیشمارد که لهجههای شرق ایران به ویِژه لغت اهل بلخ در آن غالب بوده است.دربار سامانی از آغاز قرن چهارم، مهمترین نقش را در گسترش زبان فارسی بر عهده داشت. این دربار با حمایت از سخنوران پارسیگوی، آنها را به خلق آثاری به نظم و نثر فارسی برانگیخت و موجب شد این به تدریج به عنوان زبان علمی و ادبی مورد توجه قرار گیرد.سامانیان با برخورداری از چند ویژگی مهم توانستند زمینه رشد و گسترش زبان پارسی را فراهم سازند...