مروری بر کتاب
با مقابله چهارده متن از کهن ترین نسخه های موجود در جهان
مرا تا عشق تعلیم سخن کرد حدیثم نکته هر محفلى بود
مگو دیگر که حافظ نکتهدان است که ما دیدیم و محکم جاهلى بود
دیوان حافظ مجموعه اشعار حافظ را در بر میگیرد. اکنون، بیش از دویست سال از اوّلین چاپ رسمی این دیوان گذشتهاست، که در فاصله ۱۲۰۰ تا ۱۲۰۶ ه. ق. در کلکته صورت گرفت.شعر حافظ نقش مهمى در انتقال ارزشها و جهانبینى و فرهنگ ایرانى - اسلامى دارد. مفاهیم شعر حافظ، جهانى، دینى و انسانى است؛ بدینگونه او مرزها را درمىنوردد و با فرهنگها ارتباط برقرار مىکند. شعر حافظ، متأثر از شعر سعدى و مولانا است، ولى ویژگىها و مختصات ویژه خود را دارد.
دیوان حافظ حاوى چند قصیده، حدود 500 غزل (در مقدمه اول کتاب به قلم رحیم ذو النور، به 486 غزل اشاره شده است)، دو مثنوى، چندین قطعه و تعدادى رباعى است که در عرض مدت 50 سال سروده شده است. حافظ، هرآنگاه که حالتى روحانى به او دست مىداد، به سرودن شعر مىپرداخت و به همین علت گاه در طول یک سال بیشتر از 10 غزل نمىسرود. حافظ خود هیچگاه به فکر تدوین و جمعآورى اشعار خود نبود. دیوان او براى نخستین بار در سال 789ش، بهوسیله محمد گلاندام، 22 سال بعد از وفات حافظ گردآورى شد.
حافظ در کنار خیام و سعدى، مشهورترین شاعر شرق اسلامى در غرب است. حافظ در غزل استاد و سرآمد دیگران بود. ترکیبات و سبک شعرى وى چنان عالى و بدیع است که همتایى ندارد. بسیارى از نویسندگان، علما و صوفیان توجه خاصى به حافظ داشتند و شاهد آن وجود تعداد زیاد نسخههاى خطى از شرحهاى حافظ در کتابخانههاست. حافظ در شعر خود، علیه علماى متعصب و شیوخ دروغین تصوف است و ازاینرو، مورد حسادت و بدبینى بسیارى، در زمان خود بود.
در یک نگاه ظاهرى به نظر مىرسد در دیوان حافظ، غزلیات، نامنظم است و نظمى خاص بر آنها حاکم نیست، ولى با نگاهى عمیق درمىیابیم که نظمى درونى بر آنها و نحوه قرار گرفتن ابیات آنها حاکم است و دیوان غزلیات حافظ، سفرنامه معنوى این شاعر است.
حافظ مانند مولانا، درد و غم و تجربه کودکى و نوجوانىاش را به شعر تبدیل کرد. او از دوران کودکى، ناگزیر به کار بود تا معاش خانواده را تأمین کند. سؤال این است که چرا حافظ، متفاوت از سایر دوستان شیرازىاش شد و چگونه توانست به این مرحله و سطح برسد. مىدانیم حافظ شاگرد مکتب قرآن بود و کلام الهى در دل و جانش ریشه دوانیده بود.
حافظ را چیرهدستترین غزلسراى زبان فارسى دانستهاند. موضوع غزل، وصف معشوق، مى، و مغازله است و غزلسرایى را باید هنرى دانست ادبى که درخور سرود و غنا و ترانهپردازى است.
با آنکه حافظ، غزل عارفانه مولانا و غزل عاشقانه سعدى را پیوند زده، نوآورى اصلى او در تک بیتهاى درخشان، مستقل و خوشمضمون فراوانى است که سروده است. استقلالى که حافظ از این راه به غزل داده، به میزان زیادى از ساختار سورههاى قرآن تأثیر گرفته است که آن را انقلابى در آفرینش اینگونه شعر دانستهاند.
سمبل و نشانه، مهمترین وجه شعرى حافظ است و بدون فهم سمبلهایى که حافظ به کار مىبرد، شناخت شعر وى سخت است. حافظ، صوفى و عارف است و مقصود وى از بیان کلمات باید دقیقا تفسیر شود؛ بهعنوان نمونه حافظ از کلمه «مى» یا «شراب» استفاده مىکند. این کلمه، در شعر حافظ، به مفهوم عشق به حضرت حق استفاده مىشود. اگر به قرآن کریم نگاه کنیم، زبان بیان قرآن نیز در مواردى استفاده از سمبل و اشاره است.
راز دیگر استفاده از سمبلها، به نوع جهانبینى عرفانى مربوط است. این جهانبینى، مبتنى بر عشق است و نمىتوان عشق را در قالب زبان گنجاند و اساسا عشق قابل بیان نیست. ماهیت عشق، الهى است و ما با زبانمان صرفا تجلى این جهانى عشق را مىتوانیم بیان کنیم و لذا چارهاى جز استفاده از سمبل براى نشان دادن مفهوم عشق نداریم