سید جواد در سال ۱۳۰۹ زاده شد. پدرش سید اسماعیل ذبیحی، مداحی از ساکنان روستای درکه واقع در شمال تهران بود. جواد ذبیحی از جوانی فینه عربی به سر میگذاشت و در نشستهای مذهبی تهران و شهرستانها شرکت میکرد. با وجود آنکه تحصیلات رسمی نداشت، تمام ردیفهای آوازی را به خوبی میشناخت. او از سال ۱۳۳۶ با همکاری داوود پیرنیا و هنرمندانی چون حسن کسائی، رضا ورزنده، جلیل شهناز، احمد عبادی، مرتضی محجوبی، علی تجویدی، پرویز یاحقی، حسین تهرانی، مهدی خالدی و فرهنگ شریف، وارد عرصهٔ موسیقی غیر مذهبی شد و آوازهایی را به یادگار گذاشت. او به همراه ساز آواز نمیخواند، بلکه در ابتدا آنها دقایقی بداههنوازی میکردند و سپس ذبیحی یک آواز کامل را بدون ساز میخواند و در انتها بار دیگر هنرمندان به اجرای موسیقیسازی میپرداختند. در سال ۱۳۴۷ مجموعهای از اشعار منتخب توسط وی با عنوان نغمههای آسمانی که در مناجاتهای خود در رادیو ایران میخواند در ۱۶۵ صفحه با مقدمهٔ محمد محیط طباطبایی و توسط انتشارات عطایی به چاپ رسید. ذبیحی همچون خواجه عبدالله انصاری بر خواندن مناجاتها به فارسی تأکید داشت.ذبیحی همچنین به خاطر صدای شفاف، زنگدار و با وسعت و حجمی مناسب، تحریرهایی عمیق و تأثیرگذار، و آشنایی با ردیف موسیقی آوازی ایران شناخته میشد.
پیشینهٔ وی و حضور در دربار موجب شد تا پس از انقلاب ۱۳۵۷ مورد غضب انقلابیون قرار گیرد. در این دوران بسیاری از آثار خلق شده در دوران پیش از انقلاب جز آثار ممنوعه به حساب آمده و توسط انقلابیون از بین رفتند. حتی پخش اذان مشهور رحیم مؤذنزاده اردبیلی نیز تا چندین سال از رادیو و تلویزیون به اتهام «طاغوتی بودن» وی ممنوع بود. بدین ترتیب انقلابیونی که به آرشیو رادیو دسترسی داشتند نمونههای منحصر به فردی از صدای ذبیحی را از بین بردند.[۴] پس از انقلاب برای مدتی زندانی شد. پس از مدت کمی از آزادی، عصر روز ۲۴ تیرماه ۱۳۵۹ عکسی از قتل فجیع ذبیحی به دفتر روزنامههای کیهان و اطلاعات رسید. تصویر ارسال شده نشان میداد که قاتلان بدن وی را قطعه قطعه کردهاند.[۴] روزنامه اطلاعات به نقل از گروه شاهین گزارشی را چاپ کرد که قتل سید جواد ذبیحی را به دلیل مداحی و مناجاتخوانی او در رادیوی وابسته به رژیم گذشته به گردن گرفتند. بعدها صادق خلخالی در کتاب خاطرات خود که در سال ۱۳۷۹ منتشر شد، نام سید جواد ذبیحی را در فهرست کسانی قرار داد که حکم اعدامشان را صادر کردهاست.[۷]
محمدعلی ابطحی در نوشتهای با عنوان «تاریخ شفاهی رادیو» در رابطه با کشته شدن سید جواد ذبیحی مینویسد: «ذبیحیها دو برادر بودند که در رادیو تهران و مشهد برنامهٔ مذهبی، دعای سحر و اذان اجرا میکردند. البته جواد ذبیحی که در تهران بود مشهورتر بود. صدای خوبی هم داشت. آنها در رادیو فقط اشعار مذهبی میخواندند ولی آخر اشعارشان گاه به گاه برای سلامت وجود ذات همایونی دعا میکردند. برادر بزرگتر که در تهران میخواند ردیفهای موسیقی را میشناخت ولی همیشه مناجاتهایش را بدون موزیک خواند. بلافاصله بعد انقلاب دستگیر شد و بعد مدت کوتاهی آزاد شد. اما بعد از مدتی توسط نیروهای مذهبی انقلابی ربوده شده و در بیابانهای اطراف تهران کشته شد. یادم هست در مشهد چند نفر از روحانیون طرفدار شاه یا مخالف مبارزات مورد کینهٔ مضاعفی قرار داشتند که آنها را نیز به بیابانهای اطراف بردند و بلاهای مختلف و از جمله قتل بر سر آنان آمد.»[۸]
بر خلاف ابطحی ؛ محمد معتمدی در یادداشتی نوشت :« آنها نه از سوي دادگاه هاي انقلاب بودند و نه حكمي داشتند. بلكه عده اي خودسر بودند كه شخصا قتل او را برنامه ريزي كرده بودند. حتي از چندين تن از دوستان و نزديكان ذبيحي شنيده شده كه در دوره كوتاهي كه او در سال ٥٨ در زندان بود، رييس وقت زندان با وجود تبرئه ايشان به او پيشنهاد مي دهد كه براي حفظ جان خود از دست افراطيون و گروه هاي چپ مدتي بيشتر در زندان بماند كه ايشان نمي پذيرد و با مسوليت خود از زندان آزاد مي شوند.
او خواننده مذهبی بود که در مراسم رسمی مذهبی شاه ایران حضور مییافت و مناجاتخوانی میکرد. مناجاتهای ربنا و اذان او در سالهای پیش از انقلاب اسلامی در رادیو و تلویزیون ایران پخش میشد. آثار دیگری نیز از وی به جا مانده از قبیل مدح علی و دعای سحر.