سرگذشت حاجی بابای اصفهانی
(The Adventures of Hajji Baba of Isphahan)
با ترجمه یوسف رحیم لو
عنوان کتابی داستانی است که به شرح زندگانی فردی همنام با عنوان کتاب میپردازد. نویسنده کتاب جیمز موریه مأمور سیاسی دولت انگلستان در دوران سلطنت فتحعلیشاه است. وی در مقدمه کتاب نوشته که این کتاب شرح زندگی فردی است که به دست او سپرده شده و او تنها آن را به انگلیسی ترجمه کرده است، اما اعتقاد بر آن است که نویسنده این رمان خود اوست. این داستان در سال ۱۸۲۴ میلادی در لندن منتشر شدهاست.
رمان سرگذشت حاجی بابای اصفهانی شرح احوالات دلاکزادهٔ ادب آموختهای است از اهالی اصفهان که در جوانی به خدمت یک تاجر ترک درآمده و پس از ماجراهایی طولانی به دربار قاجار راه مییابد و گزارشی از فساد اداری و شرایط اجتماعی این دوره به دست میدهد. موریه چهار سال بعد کتاب دیگری ذیل عنوان حاجی بابا در لندن را منتشر ساخت که در واقع قسمت دوم این مجموعهاست.
میرزا حبیب اصفهانی این اثر را به فارسی ترجمه کرده است. این ترجمه با اینکه یکی از شاهکارهای زبان فارسی است، ولی اگر صرفا از دیدگاه ترجمه نگاه کنیم ترجمه خوبی نیست چون کاملا به متن وفادار نبوده است. این اثر ابتدا در هندوستان به نام شیخ احمد روحی به عنوان مترجم چاپ شد و تا مدتها تصور میشد او این اثر را از فرانسه به فارسی برگرداندهاست اما بعداً به همت حسن کامشاد اثبات شد که ترجمهٔ این کتاب به فارسی کار میرزا حبیب اصفهانی است. کریم امامی، مترجم و نویسندهٔ معروف، در مقالهای که اولین بار در زمستان ۱۳۵۳ در دفتر هشتم کتاب امروز به چاپ رسیدهاست به بررسی دقیق این ترجمه (و مقایسهٔ آن با نسخههای انگلیسی و فرانسوی) پرداخته و نتیجهٔ او این است که این ترجمه هرچقدر خوب باشد ترجمهٔ دقیقی نیست و اضافات و کمیهایی دارد.
حاجی بابا اصفهانی
نویسنده: جیمز موریه
مترجم: میرزا حبیب دستان (بنی) اصفهانی
به تصحیح: سید محمد علی جمالزاده
حاجى باباى اصفهانى، حکایتى انتقادى و هجوآلود از اوضاع ایران در عصر فتحعلیشاه قاجار (1212ـ1250)، نوشته جیمز موریه انگلیسى، ترجمه میرزاحبیب اصفهانى. این اثر به نامهاى سرگذشت حاجى باباى اصفهانى، حاجى بابا در اصفهان، حوادث زندگانى حاجى باباى اصفهانى و سرگذشت حاجیبابا نیز شهرت دارد. کتاب حاجیبابا، به لحاظ نثر فارسى ممتاز و هنرمندانه آن، از شاهکارهاى ادب معاصر ایران بهشمار میرود. بحثهاى بسیارى درباره نویسنده حقیقى کتاب، غرض واقعى او و دلیل انتخاب نام حاجیبابا براى عنوان کتاب، ترجمه فارسى و ارزشهاى آن و همکاران احتمالى مترجم، از زمان انتشار کتاب آغاز شده و اگرچه به نتایج روشنگرانهاى رسیده است، اما نمیتوان آنها را نتایج قطعى تلقى کرد و انتظار میرود بحث درباره جنبههاى گوناگون این اثر، به منزله بحث مفتوح تاریخى و ادبى، همچنان ادامه بیابد.جیمز جاستینین موریه ، در ایران معروف به جیمز موریه، که نزدیک به شش سال در زمان حکومت فتحعلیشاه قاجار یکى از اعضاى سفارت انگلیس در ایران بود، ظاهرآ در کنار مأموریتهاى سیاسى به مشاهدات مردمشناختى پرداخت و با استفاده از اطلاعات وسیعى که درباره اوضاع ایران و احوال ایرانیان بهدست آورده بود، حکایتى در قالب طنز، هجو، هزل و نوعى انتقاد اجتماعى ـ سیاسى نوشت و در 1239/ 1824 با عنوان "ماجراهاى حاجیباباى اصفهانى" در لندن انتشار داد. تسلط موریه در توصیف ظرایف و دقایق جامعه ایران آن روزگار، این فرضیه را مطرح کرده است که این کتاب به قلم او نیست، بلکه ترجمه متنى فارسى یا روایتى از این متن بوده، یا یک ایرانى صاحب قلم و دقیقالنظر با او همکارى داشته است؛ بهویژه آنکه موریه در مقدمه کتاب، اینگونه وانمود کرده که نسخهاى خطى حاوى سرگذشت حاجیبابا به دست وى افتاده و او براى وقوف به احوال و عادات ایرانیان به نشر آن اقدام کرده است.به عقیده مجتبى مینوى موریه نمیتواند نویسنده اصلى حاجى بابا باشد. دایرةالمعارف فارسى (ذیل «حاجیبابا») هم تقریبآ چنین نظرى دارد و موریه را مترجم کتاب از فارسى به انگلیسى میداند. پرویز خانلرى هم تردید دارد که موریه نویسنده کتاب باشد، اما سید محمدعلى جمالزاده، که به کتاب حاجیبابا و ترجمه فارسى آن علاقه خاص داشته و در این باره تأمل و تفحص بسیار کرده، معتقد است نویسنده کتاب کسى جز جیمز موریه نیست و چند دلیل در اثبات مدعاى خود و رد نظر مخالفان ذکر کرده است (مراجعه کنید به دیباچه همین کتاب).
کتاب، سرگذشت پرماجراى مردى اصفهانى است که در سفر زیارتى به خراسان، اسیر ترکمانان میشود، به ترفندى از چنگ آنان میگریزد، به شهرهاى بسیارى سفر میکند و به پیشههاى گوناگون میپردازد. نویسنده این ماجراها را با طنز و هزل و هجو درآمیخته است، بر فقر و ادبار جامعه، ضعفهاى اخلاقى صنفهاى گوناگون مردم، فساد دیوانیان و نیرنگ سیاستمداران، و دیانت ریایى تأکید ورزیده و اخلاق و احوال ایرانیان آن عصر را بیمحابا به سُخره گرفته و از هیچ نیش و طعنى در حق طبقات ملت فروگذار نکرده است.
...معمولا هیچ ملتى از هجو خود خشنود نمیشود، اما اینکه کتاب موریه را یکى از خود ایرانیان، بسیار هنرمندانه و با یکى از شیواترین نثرها، به فارسى برگردانده است و ایرانیان آزادیخواه براى مبارزه با استبداد سیاسى، فساد اجتماعى و تباهى اخلاق جامعه به آن تمسک جستهاند، نکتهاى است از جهاتى تأملبرانگیز که شاید غرضهاى پنهانى نویسنده را تحتالشعاع کاربرد سیاسى اثر او قرار داده باشد؛ به همین سبب، محتویات کتاب را نمیتوان یکسره تکذیب نمود یا خلاف واقع قلمداد کرد. حتى اگر تعبیر آن دسته از منتقدانى را بپذیریم که معتقدند حاجیبابا ابزارى براى تحمیل سیاست استعمارى انگلستان و توجیه اقدامات سیاسى و نظامى آن کشور در شرق و از جمله در ایران است ، باز هم تأثیر کتاب در میان آزادیخواهان و منتقدان استبداد قاجارى، انکارشدنى نیست. با تصرفات میرزاحبیب در ترجمه، متن فارسى آیینه اوضاع سیاسى ـ اجتماعى شده است.تأثیر متن اصلى حاجیبابا و ترجمه فرانسوى آن در میان غربیان، با تأثیر ترجمه فارسى آن در بین ایرانیان تفاوت دارد. به نظر مجتبى مینوى ، پس از رباعیات خیام هیچ کتابى در زبان انگلیسى به اندازه حاجیبابا، ایران و ایرانى را بر سر زبان اروپاییان نینداخته است. این تأثیر میتواند تصویرى منفى یا ناهنجار داشته باشد، اما ترجمه فارسى آن در بیدارى ایرانیان و ترغیب آنان به شرکت در نهضت مشروطهخواهى مؤثر بوده است.حاجیبابا در انگلستان یا سرگذشت حاجیباباى اصفهانى در انگلستان، که در ایران به حاجیبابا در لندن معروفتر است، نام کتاب دیگرى است که جیمز موریه چهار سال پس از انتشار حاجیبابا، در 1244/ 1828 در لندن منتشر کرد و به منزله جلد دوم حاجیباباست. ترجمه میرزاحبیب با تغییراتى در متن و مقدمهاى از سیدمحمدعلى جمالزاده(همین کتاب)، بهصورت مصور و نفیس در 1348ش در تهران منتشر شد
نویسنده کتاب جیمز موریه مأمور سیاسی دولت انگلستان در دوران سلطنت فتحعلیشاه است. وی در مقدمه کتاب نوشته که این کتاب شرح زندگی فردی است که به دست او سپرده شده و او تنها آن را به انگلیسی ترجمه کردهاست، اما اعتقاد بر آن است که نویسنده این رمان خود اوست. این داستان در سال ۱۸۲۴ میلادی در لندن منتشر شدهاست.
رمان شرح احوالات دلاکزادهٔ ادب آموختهای است از اهالی اصفهان که در جوانی به خدمت یک تاجر ترک درآمده و پس از ماجراهایی طولانی به دربار قاجار راه مییابد و گزارشی از فساد اداری و شرایط اجتماعی این دوره به دست میدهد. موریه چهار سال بعد کتاب دیگری ذیل عنوان حاجی بابا در لندن را منتشر ساخت که در واقع قسمت دوم این مجموعهاست.
ترجمه به فارسی
میرزا حبیب اصفهانی این اثر را به روش آزاد یا اقتباس به فارسی ترجمه کردهاست. این ترجمه به دلیل نثر روان و یکدست یکی از نخستین شاهکارهای ترجمه در زبان فارسی است
این اثر ابتدا در هندوستان به نام شیخ احمد روحی به عنوان مترجم چاپ شد و تا مدتها تصور میشد او این اثر را از فرانسه به فارسی برگرداندهاست اما بعداً به همت حسن کامشاد اثبات شد که ترجمهٔ این کتاب به فارسی کار میرزا حبیب اصفهانی است.
کریم امامی، مترجم و منتقد ترجمه، در مقالهای که اولین بار در زمستان ۱۳۵۳ در دفتر هشتم کتاب امروز به چاپ رسیدهاست به بررسی دقیق این ترجمه (و مقایسهٔ آن با نسخههای انگلیسی و فرانسوی) پرداخته و نتیجهٔ او این است که این ترجمه هرچقدر خوب باشد ترجمهٔ دقیقی نیست و اضافات و کمیهایی دارد.
قسمتی از کتاب
آنچه در زیر آمده خلاصه ایست از فصل ۱۹ این کتاب:
میرزا حکیم گفت رفتار فرنگیها با رفتار ما ضد و نقیض است. بجای اینکه موی سر را بتراشند و ریش را ول کنند، ریش را میتراشند و موی سر را ول میکنند. روی چوب و تخته مینشینند ولی ما روی زمین مینشینیم، با کارد چنگال غذا میخورند ولی ما با دست میخوریم، آنها همیشه متحرکند ولی ما همیشه ساکنیم، لباس تنگ میپوشند ما لباس گشاد، نماز نمیکنند ولی ما روزی ۵ وقت نماز میکنیم، در نزد آنها اختیار با زن است در نزد ما اختیار با مرد است، زنهایشان یک وری روی اسب مینشینند ولی زنان ما راست سوار میشوند، ایستاده قضای حاجت میکنند ما نشسته، شراب را حلال میدانند و کم میخورند ولی ما حرام میدانیم و زیاد میخوریم؛ ولی آنچه مسلم است این است که فرنگیها نجسترین و کثیفترین مخلوق روی زمین هستند چرا که همه چیز را حلال میدانند و همه جور حیوانی میخورند حتی خوک، سنگ پشت و قورباغه. مرده را با دست تشریح میکنند بدون اینکه بعد از آن غسل میت بجا آورند. نه غسل جنابت سرشان میشود، نه تیمم بدل از غسل. اگر دیدی که فرنگی از چیزی که متعلق به توست خوشش آمده مبادا پیشکش بگویی که باختهای، گفتن تو همان و بردن فرنگی همان.
برخی حاشیهها
انتشار این کتاب موجب خشم فتحعلیشاه شد. نویسنده در مقدمه قسمت دوم کتاب به این موضوع اشاره کردهاست.
برخی وقایع کتاب ریشه در خاطرات نویسنده دارد مثلاً به موضوع معرفی سیبزمینی به دربار ایران پرداخته است. با این حال اکثر وقایعی که در این کتاب نقل شده داستانپردازی است اما برخی مطبوعات بعضی از آنها را با واقعیت اشتباه گرفتهاند. مثلاً نامه منتسب به فتحعلی شاه که این گونه شروع میشود، بخشی از رمان است: «از جمله اولاً بر ذمت همت تو لازم است که بهدرستی تحقیق کنی که وسعت ملک فرنگستان چقدر است؟ کسی بنام پادشاه فرنگ هست یا نه؟ و در صورت بودن، پایتختش کجاست؟.....»
در بخشی از داستان به اسیر کردن زنان گرجی در جریان جنگ با روسیه و فرستادن آنها به حرمسرای صاحبمنصبان ایران اشاره کردهاست. این وقایع چند سال بعد موجب به غائله قتل الکساندر گریبایدوف شد.
در مقدمه کتاب دوم یک نامه و پاسخ آن درج شده. نویسنده نامه کسی است که به تازگی به مقام صدراعظمی رسیده (الهیار آصفالدوله) است. او میگوید که میداند شخصیت «میرزا فیروز» در واقع خود آصفالدوله بودهاست.
سینمادر سال ۱۹۵۴ فیلمی به همین عنوان ساخته شد. به جز عنوان، بخشی از این فیلمنامه نیز از داستان حاجی بابا اقتباس شدهاست اما در فیلم به ماجرای زندگی پرنسس فوزیه، پرنس نصرالدین و خلیفه میپردازد بهطور کلی خارج از داستان کتاب است. در این فیلم جان درک در نقش حاجیبابا، الین استوارت در نقش پرنسس فوزیه، آماندا بلیک در نقش سرکرده ترکمنها و توماس گومز در نقش عثمانآقا به ایفای نقش پرداختهاند..