سید احمد حسینی متخلص به هاتف از شعرای نامی ایران در عهد افشاریه و زندیه است.
اصل خاندان او از اهل اردوباد آذربایجان بوده که در زمان پادشاهان صفوی از آن دیار به اصفهان هجرت کرده و در این شهر متوطن گردیدهاند. تولد هاتف در نیمهٔ اول قرن دوازدهم اتفاق افتاده و در زادگاهش اصفهان به تحصیل ریاضی و حکمت و طب پرداخته و گویا در این فنون از محضر میرزا محمد نصیر اصفهانی استفاده کرد و در شعر نیز مشتاق را راهنما و استاد خود اختیار نمودهاست.[۱]
هاتف شاعری را از جوانی آغاز کرد و در طول زندگی آرام خود از مدح شاهان و روی آوردن به دربار سلاطین خودداری کرد و بیشتر به مطالعه و حکمت و عرفان مشغول بود. وی در سال ۱۱۹۸ درگذشت.
هاتف اصفهانی شاعری توانا و مسلط به زبان و ادب فارسی بود. وی از سبک شعرای متقدم ایران به ویژه حافظ و سعدی پیروی میکرد و طبع خود را در سرایش تمامی قالبهای شعری اعم از غزل، قصیده و رباعی، ترجیعبند و قطعه آزمود. شهرت عمده هاتف به سبب شاهکار بزرگ ادبی او (ترجیعبند عرفانی) است که در آن هم از حیث حسن ترکیب الفاظ و هم از حیث توصیف معانی داد سخن دادهاست. وی مرثیههای زیبایی نیز با استفاده از ماده تاریخ (حروف ابجد) در مرگ بزرگان و دوستان خود سرود که این اشعار از ارزش بالایی برخوردارند.
مهمترین اثر باقیمانده از هاتف اصفهانی دیوان اشعار او و چند صد بیت شعر بهزبان عربی است.
بخشی از بند اول ترجیعبند معروف هاتف:
ای فدای تو هم دل و هم جان |
|
وی نثار رهت همین و همان |
دل فدای تو چون تویی دلبر |
|
جان نثار تو چون تویی جانان |
دل رهاندن ز دست تو مشکل |
|
جان فشاندن به پای تو آسان … |
ساقی آتشپرست و آتش دست |
|
ریخت در ساغر آتش سوزان |
چون کشیدم نه عقل ماند و نه دین |
|
سوخت هم کفر از آن و هم ایمان |
مست افتادم و در آن مستی |
|
به زبانی که شرح آن نتوان |
این سخن میشنیدم از اعضا |
|
همه حتّی الورید و الشّریان |
که یکی هست و هیچ نیست جز او
وحده لا اله الّا هو