این کتاب مجموعهٔ مختصری است از تعالیم حضرت زرتشت و نمونهای است از اخلاق ایرانیان باستان که در جزو انتشارات مزدیسنا منتشر میگردد.
باب اول و دوم این کتاب شرح مختصری است از تعالیم اخلاقی «گاتها» و اثرات آن در سایر قطعات اوستا و از برای سهولت خوانندگان توضیحات و یادداشتهای لازمه در پاورقی افزوده شدهاست.
قطعات منتخبه از گاتها و قطعات دیگر اوستا و ادبیات پهلوی که باب سوم این کتاب را تشکیل میدهد بهترین شاهد است که آئین زرتشت دارای بلندترین تعالیم اخلاقی است و ایرانیان قدیم دارای دین پاک یکتاپرستی بودهاند.
در باب چهارم این کتاب بعضی عقاید و آراء مورخین و نویسندگان یونان و روم قدیم را راجع باخلاق ایرانیان باستان جمع آوردهایم. این قسمت تقریباً ترجمهای است از کتاب دکتر آدولف راپ (Dr. Adolph Rapp).
مندرجات این کتاب مطالب تازهای نیست بلکه همان مطالبی است که سالها علمای اروپا آنها را مورد بحث و تحقیق قرار دادهاند، دایرهٔ کمال که اثر فکر نگارنده است خلاصه و فهرست تعلیمات زرتشت است که در یک نظر خوانندگان را بحقیقت مزدیسنا و فلسفهٔ گاتها و امشاسپندان آشنا میسازد.
در اینجا لازم میدانیم از آقای پورداود که در مطالعهٔ این نامه دقت فرمودند و از آقای بهرام گور انکلساریا که قسمت اوستا و پهلوی باب سوم را از نظر گذرانیدهاند تشکر کنیم و نیز از آقای سپنتا که بیانات ما را برشتهٔ تحریر فارسی معمولی در آوردهاند، زیرا متأسفانه در دارالفنون هندوستان فقط ادبیات قدیم فارسی تدریس میشود و اغلب فارسی دانهای هند از طرز نگارش فارسی کنونی بیبهره میباشند.
اینجا موقع را غنیمت شمرده لازم میدانیم مقصود خود را از انتشار این قبیل کتب بیان کنیم: نخستین نظریهٔ ما این است که باین وسیله زرتشتیان ایران را که قرنها در اثر سیاه روزی و غفلت از تعلیمات مذهبی خود دور افتادهاند بشاه راه حقیقت راهنمائی کنیم و آنان را بارزش آن گوهر گرانبها که در دست دارند آگاه سازیم تا در اثر عدم اطلاع در عقاید خود مشکوک نگردند و مجذوب تبلیغات این و آن نشوند.
مقصود دوم این است که سایر برادران ایرانی ما بدانند اساس آئین زرتشت بر یکتاپرستی نهاده شده و تعلیمات آن دارای بلندترین مقام اخلاقی و روحانی است و چون بدقت بنگریم خواهیم دید در اساس و مقصد آئین ایرانیان قدیم و مذهب حالیهٔ ایران با هم موافقت دارند و هر دو متوجه یک نقطه و راهنمائی بیک مقصد مقدس میباشند.
بنابراین چه بهتر از آنکه همه برادروار یگانه و یکرنگ دست بدست داده در خدمت نمودن بایران خود را شریک همدیگر بدانیم
گر مسلمان و نصارا و گر از زرتشتیم
همه از یک نسب و یک پدر و یک پشتیم
جز این مقصود دیگری نداریم، بعقیدهٔ ما در این عصر تمدن هرکس راجع بمذهب خود باید دارای عقیده مختار و آزاد باشد زیرا مذهب رابطهٔ خصوصی است مابین وجدان هرکس و خدای او و بهیچ وجه دیگران حق دخالت در آن ندارند. این است که بعقیدهٔ نگارنده تبلیغات مذهبی که تنها از برای جذب قلوب بعمل آورده میشود شایسته این قرن نیست در دنیای متمدن امروزی مؤثر و مفید نخواهد بود.