توماس كارلایل (1795- 1881.م)[1] نویسنده، فیلسوف و مورخ مشهور انگلیسی است که آثار متعددی از خود بر جای گذاشته. این اندیشمند برجسته، بر تفکرات سیاسی، مذهبی و ادبی قرن نوزدهم میلادی تاثیر بسزایی داشته است.
او که در کتاب «تاریخ انقلاب فرانسه»[2] برای اولین بار مفهوم قهرمان را مطرح کرده بود با ایراد سلسله سخنرانیهایی در باب قهرمانان تاریخ به چهرهای مطرح در بین مطبوعات ادبی و عامه مردم تبدیل شد. سخنرانیهایی که واکنشهای متفاوتی در برداشت. به گونهای که مجموعه این سخنرانیها با عنوان «قهرمانان، قهرمانپرستی، و قهرمانی در تاریخ»[3] بارها تجدید چاپ شد.
کارلایل در دومین سخنرانی اش با عنوان « قهرمانی در کسوت پیامبر، محمد: اسلام»[4] ، محمد (ص) را در رده بزرگان و قهرمانان تاریخ جهان قرار می دهد و چنین می گوید:
«من قصد دارم همه خوبیهای او را چنان که بتوانم به انصاف بازگو کنم ... دروغ هایی که گرداگرد این مرد انباشتهاند،تنها خودمان را زشت و ننگین کردهاند ...»[5]
و ادامه می دهد:
«در نفس او [محمد] تمایلات والاتر و نیکوتری ماورای هر گونه عطش و و ولع وجود داشت ... بگذار او را هر چه می خواهند بنامند. هیچ امپراطوری با تاج و دیهم خود چنین مورد اطاعت واقع نشده است که این مرد در عبای ساده دست دوخت خود؛ همو که طی بیست و سه سال محتمل سختترین مصایب و آزمایشهای زندگی شد و مشقات فراوان بر او گذشت. من، بالشخصه تمام خصوصیات یک قهرمان راستین را در او مجسم می بینم، همین و بس »[6]
او از محمد (ص) بسان یک قهرمان چنین می گوید:
«این فرزند صحرا با قلبی عمیق و چشمانی سیاه و نافذ و با روح اجتماعی وسیع و پر دامنهای، همه نوع افکاری با خود همراه داشت غیر از جاه طلبی. چه روحی آرام و بزرگ! او از کسانی بود که جز با شور عشق و حرارت سر و کاری ندارد و از کسانی بود که طبیعت، آنها را مخلص و صمیمی قرار داده است. در حالی که دیگران در طریق فرمولهای (شعارهای) گمراه کننده و بدعتها سیر می کردند و با همان حال راضی و خرسند بودند، این مرد نمی توانست خودش را در آن شعارها بپیچد و محصور کند. رمز بزرگ هستی با همه دهشت و جبروت و با همه جلال و شکوه در نظر او روشن و آشکار می درخشید. ... کلام چنان مردی، صدایی است مستقیم از قلب طبیعت. مردم باید به آن گوش دهند و اگر به چنان کلامی گوش ندهند، به هیچ صدایی نباید اعتماد کنند؛ زیرا همه چیز در برابر آن باد است. »