نمادي از يك زيست، شرح مختصري از زندگينامه حقير است. اين«حقير» را اگر بپرسيد كيست و حسب و نسبش چيست خواهيد شنيد: موجودي ناتوان كه به قول نحويون، هيچ محلي از اعراب ندارد، نسبش نه به افراسياب توراني مي رسد به كاووس كي. فردي ست عادي كه در خلوت انزوا خزيده است و به ريش روزگار و فلك كج مدار مي خندد. خنده مي بيني ولي از گريه دل غافلي خانه ما اندرون ابر است و بيرون