در بخش نخست کتاب بحثی در باب شعر فارسی، به ویژه شعر و اندیشهی حافظ مطرح شده از جمله خاطرنشان گردیده است: 'حافظ از حیث معنی آن چه آورده خلاصهای از معرفت و روح و افکار و زندگی تاریخی و اوضاع اجتماعی ملت ایران و بالخاصه دستهی با سواد و درس خواندهی او میباشد و آن چه گفته از بس جاندار و با حقیقت نزدیک است به نظر نگارنده در همهی ابواب کلا مظهر عقیده و تجربه و عمل خود شاعر بوده، و در هیچ قسمت حتی می و معشوق راه مجاز نرفته و به تقلید دیگران چیزی نسروده زیرا تقلید محض هیچ گاه چنین رنگآمیزیهای با روح و جذاب که قطعا زبان دل است از خود بروز نمیدهد'.
در بخش دوم برخی اشعار حافظ ذیل عنوانی خاص آورده شده است؛ برای نمونه: عشق ورزی، رندی، میخوارگی، درماندگی، بیاعتباری دنیا، قناعت، خوش باشی، قلندری، آزادگی، جبر و تسلیم، امید، راز و نیاز، نکتهبینی و بلند نظری
عبدالحسین هژیر
نخستوزیر ایران
مشغول به کار
خرداد ۱۳۲۷ – آبان ۱۳۲۷
در زمانِ محمدرضا شاه پهلوی
پس از ابراهیم حکیمی
پیش از محمد ساعد
وزیر دربار
وزیر کشور
نخستوزیر محمد ساعد
وزیر راه
نخستوزیر علی سهیلی
وزیر دارایی
مشغول به کار
۱۳۲۵ – ۱۳۲۶
نخستوزیر ابراهیم حکیمی
وزیر بازرگانی و پیشه و هنر
مشغول به کار
۱۳۲۰ – بهمن ۱۳۲۱
نخستوزیر محمدعلی فروغی
علی سهیلی
احمد قوام
وزیر بازرگانی
مشغول به کار
۱۳۲۰ – ۱۳۲۰
نخستوزیر محمدعلی فروغی
ریاست کمیسیون ارز
در زمانِ رضاشاه پهلوی
اطلاعات شخصی
زاده ۱۳ خرداد ۱۲۸۱
تهران
درگذشت ۱۳ آبان ۱۳۲۸ (۴۷ سال)
۱۳ صفر
مسجد سپهسالار، تهران
ملیت ایران
شغل سیاستمدار
عبدالحسین هژیر (۱۳ خرداد ۱۲۸۱، تهران – ۱۳ آبان ۱۳۲۸، تهران) سیاستمدار و نخستوزیر ایران از خرداد ۱۳۲۷ تا آبان ۱۳۲۷ بود. هژیر از خود یک چهره مذهبی نشان میداد و بسیاری از قوانین سکولار دوره رضاشاه پهلوی به دست او و به اصرار او لغو گردیدند. در طول دوران نخستوزیری، وی بارها سعی در دلجویی از روحانیون و کسب تکلیف از مراجع تقلید میکرد. حتی به اصرار او سید حسین امامی عامل قتل احمد کسروی از زندان رها شد. چهار سال بعد هژیر را که برای عبادت و مراسم روضه خوانی به مسجد سپهسالار رفته بود، ترور کرد و کشت.[۱]
زندگی
عبدالحسین هژیر، فرزند محمد وثوق خلوت، در سال ۱۲۸۱ در تهران متولد شد. در خردسالی بینایی یک چشم خود را به خاطر انفجار مواد محترقه از دست داد. تحصیلات ابتدائی را در مدرسهٔ مظفری و تحصیلات متوسطه را در دارالفنون به پایان رساند. در پایان این دوره زبان فرانسوی را به خوبی فراگرفته بود. برای ادامهٔ تحصیل وارد مدرسهٔ علوم سیاسی شد و چون دارای مدرک دیپلم بود، دورهٔ دو سالهٔ آخر را طی کرد. در ۱۲۹۸ فارغالتحصیل گردید و به عنوان مترجم زبانهای روسی و فرانسوی به استخدام وزارت امور خارجه درآمد. در ۱۳۰۱ به عنوان مترجم روسی در سفارت شوروی در تهران استخدام شد و قریب ۶ سال در آن سفارتخانه اشتغال به کار داشت تا آنکه در ۱۳۰۷ به خدمت کلیه ایرانیان در سفارت شوروی خاتمه داده شد.
عبدالحسین هژیر در ۱۳۰۸ در وزارت راه استخدام شد و سمت وی بازرسی بود. اندکی بعد توسط وزیر دارایی وقت حسن تقیزاده به آن وزارتخانه انتقال یافت و در ادارهٔ امور اقتصادی به کار مشغول گردید. وی در این سمت از طرف تقیزاده مأموریت یافت که کلیه پروندههای مربوط به شرکت نفت ایران و انگلیس را مطالعه و گزارش جامعی تهیه نماید. در جریان تجدیدنظر در قرارداد دارسی (۱۹۳۳) هژیر از دستاندرکاران بود و قسمت اعظم مدارکی را که داور همراه خود در دادگاه لاهه ارائه داد همه اسناد و مدارکی بود که هژیر با مطالعهٔ دقیق پروندهها انتخاب کرده بود.
در سال ۱۳۱۳ هژیر رئیس اداره حقوقی وزارت دارائی شد و یک سال بعد مفتش دولت در بانک ملی ایران که در آن تاریخ بانک ناشر اسکناس بود، گردید. در سال ۱۳۱۴ داور وزیر مالیه برای پیشبرد امور اقتصادی شرکتهای دولتی تشکیل داد، و هژیر در چندین سمت مختلف قرار گرفت، از جمله مدیر عامل شرکت قماش، عضو هیئت مدیره شرکت بیمه، عضو هیئت مدیره شرکت ساختمان، بازرس بانک فلاحت و رئیس کمیسیون اسعار(ارزها). عبدالحسین هژیر در ۱۳۱۸ مدیر کل وزارت دارائی شد و پس از مدت کوتاهی به معاونت بانک ملی ایران برگزیده شد.
پس از شهریور ۱۳۲۰ هژیر وارد میدان سیاست شد و در اسفندماه ۱۳۲۰ در آخرین ترمیم کابینه محمدعلی فروغی به وزارت پیشه و هنر منصوب گردید. پس از استعفای فروغی در کابینههای علی سهیلی و احمد قوام همچنان در وزارت پیشه و هنر باقی ماند. در کابینهٔ دوم سهیلی، هژیر وزیر راه شد. در کابینهٔ محمد ساعد در سال ۱۳۲۳ به مقام وزارت کشور رسید. در کابینهٔ اول و دوم حکیمی به وزارت دارائی منصوب شد. در ۱۳۲۵ در کابینهٔ احمد قوام به وزارت دارائی انتخاب گردید و در چهار ترمیم کابینه، وزارت دارائی را حفظ کرد. در ۱۳۲۶ در کابینهٔ حکیمی سمت وزارت مشاور یافت.
نخستوزیری
بعد از سقوط کابینهٔ حکیمی، عبدالحسین هژیر در ۲۳ خرداد ۱۳۲۷ با رأی اکثریت نمایندگان مجلس به نخستوزیری انتخاب شد، و در سن ۴۶ سالگی مأمور تشکیل دولت شد. پس از انتشار خبر نخستوزیری هژیر، کسبه و اصناف با صلاحدید سید ابوالقاسم کاشانی، مغازههای خود را تعطیل و در میدان بهارستان اجتماع کردند و ضمن ایراد سخنرانی، نمایندگان مجلس را به باد سرزنش گرفتند. به دستور دولت و رئیس مجلس، پلیس برای متفرق ساختن مردم وارد میدان شد و در زدوخورد با تظاهرکنندگان عدهٔ زیادی زخمی شدند. رضا حکمت (سردار فاخر) رئیس مجلس، سید ابوالقاسم کاشانی را مسبب این تظاهرات دانست و اضافه کرد اگر ایشان با نخستوزیری هژیر مخالفت دارند بهتر این بود با نمایندگان مجلس صحبت میکردند نه اینکه متوسل به جار و جنجال میشدند. هژیر در یک مصاحبهٔ مطبوعاتی به مخالفین خود پاسخ داد و هشدار داد کسانی که موجبات اخلال در نظم عمومی و امنیت شهرها را فراهم نمایند به موجب قانون سرکوب خواهند شد.
روز چهارم نخستوزیری هژیر، چندین هزار روحانی و بازاری در حالی که قرآن بر سر داشتند، به رهبری سید مجتبی نواب صفوی رهبر فدائیان اسلام در میدان بهارستان علیه هژیر به تظاهرات پرداختند و خواستار عزل او شدند. مأموران انتظامی بسوی جمعیت آتش گشودند و عدهای زخمی شدند.[۲][۳] عبدالحسین هژیر روز سوم تیر ماه ۱۳۲۷ وزیران کابینه را به مجلس معرفی نمود و برنامهٔ کار خود را نیز اعلام نمود. به هنگام نطق نخستوزیر در میان تماشاچیان مجلس تظاهرات شدیدی علیه او برپا بود؛ ولی با تمام تظاهرات و مخالفتهایی که به رهبری سید ابوالقاسم کاشانی در خارج و داخل مجلس به عمل آمد، برنامه و وزیران هژیر با ۸۸ رأی موافق از ۹۶ رأی دهندهٔ حاضر در مجلس به تصویب رسید.[۴]
هژیر برای جلب توجّه عامه و رد اتهاماتی که از نظر مذهبی به وی وارد میکردند در اولین جلسه هیئت وزیران تصویبنامهای صادر کرد که به موجب آن تهیه و فروش انواع مشروبات الکلی در شهرهای مشهد، قم و شهر ری ممنوع گردید. این تصویبنامه هم مستمسکی به دست مخالفین داد که منظور دولت را اغفال جامعهٔ روحانیت قلمداد کنند و در مجلس نیز چند مخالف، هژیر را متهم به ظاهرسازی و خلاف کاری نمودند. شاه در اواخر تیر ماه ۱۳۲۷ برای یک بازدید رسمی به انگلستان رفت و قبل از حرکت نمایندگان را در کاخ خود پذیرفت و ضمن سخنانی از نمایندگان خواست دولت را تقویت کنند و لوایحی را که به مجلس تقدیم میشود تصویب نمایند. اندکی بعد عباس اسکندری نمایندهٔ مجلس، دولت هژیر را به علت سوء سیاست داخلی و خارجی و مسئلهٔ بحرین استیضاح کرد ولی هژیر پاسخ استیضاح کنندگان را با قاطعیت داد، و سرانجام تقاضای رأی اعتماد کرد و مجلس با ۹۳ رأی دولت او را تأیید کرد.[۵]
ترور
هژیر در مجلس شورای ملی از اکثریت قابل توجهی برخوردار بود ولی مطبوعات تهران و شهرستانها از حمله به او کوتاهی نمیکردند و همه روزه اتهامات زیادی به وی وارد میساختند. سرانجام هژیر در مقابل جوّی که مخالفین ایجاد کرده بودند تاب مقاومت نیاورد و با آن که در مجلس از حمایت اکثریت برخوردار بود، در روز پنجم آبان ماه ۱۳۲۷ پس از پنج ماه درگیری از کار کناره گرفت. یکی از اقدامات هژیر در دوران زمامداری، برقراری مجدد روابط سیاسی بین ایران و عربستان سعودی بود که رفتوآمد زائران خانهٔ خدا دوباره برقرار شد.
عبدالحسین هژیر در انتخابات مجلس مؤسسان دوم در اردیبهشت ماه ۱۳۲۸ از تهران به نمایندگی انتخاب شد، و در ۲۸ تیر ماه ۱۳۲۸ به سمت وزیر دربار منصوب شد.
عبدالحسین هژیر، پس از واقعه ترور نافرجام شاه در بهمن ۱۳۲۷ به عضویت مجلس مؤسسانی درآمد که اختیارات شاه را افزایش داد. همان زمان بود که فدائیان اسلام که نسبت به این انتصاب اعتراض داشتند او را به مرگ محکوم کردند. در جریان تحصن دکتر مصدق و یارانش، در اعتراض به شیوه برگزاری انتخابات مجلس شانزدهم که به تشکیل جبهه ملی انجامید، هژیر از سوی شاه مأمور مذاکره با تحصن کنندگان بود. دخالت دربار و نظامیان در این انتخابات به حدی بود که گمان میرفت مجلسی کاملاً مطیع شاه تشکیل خواهد شد. هژیر نیز به عنوان وزیر دربار، در فرایند تقلب در انتخابات نقش مهمی داشت. بنا به نظر مورخان، هژیر میتوانست نقش مهمی را در جهت جلوگیری از ورود نمایندگان مستقل و غیردرباری ایفا کند. تمهیدات لازم برای تقلب در انتخابات دیده شد بود و حتی سید حسین امامی عامل ترور هژیر و یکی از فداییان اسلام خود نظاره گر تعویض آرا در مسجد سپهسالار بوده و این امر بر تصمیم او به ترور هژیر اثر گذاشته بود و حتی برابر با شنیدهها به دنبال انتقال صندوقها به عمارت فرهنگستان (دانشکده معقول و منقول) در ردهبندی حائزین بالاترین آرا در میان نمایندگان تهران رفته رفته تغییرات محسوس به وجود آمد. کاندیداهای «جبهه ملی» که قبل از حرکت صندوقها، جزء هشت نفر اول بودند جای خود را به «وکلای دولتی» دادند؛ بنابراین جمعیت فدائیان اسلام تنها راه چاره را در ترور هژیر دید و این وظیفه به عهده سید حسین امامی عضو این جمعیت گذاشته شد.
در روز سوم محرم برابر با ۱۳ آبان ۱۳۲۸ مراسمی عزاداری از سوی دربار در مسجد سپهسالار برگزار شد و محمدتقی فلسفی بر روی منبر رفت. هژیر هم در راهروی مسجد ایستاده بود و به هر مداحی که میآمد یک خلعت میداد. سید حسین امامی به محض آنکه وارد شد گردن هژیر را گرفت و یک تیر به او شلیک کرد. مردم از صدای تیر متوحش شدند. فلسفی هم ناراحت شد و خواست منبر را ترک کند ولی گفته شد که لامپ ترکید. مردم آرام شدند و دوباره به جای خود نشستند. امامی به تصور اینکه کار هژیر تمام نشده یقه او را گرفت و دو تیر دیگر به او زد و هژیر نقش بر زمین شد. سپس امامی را از در پشت مسجد بیرون بردند. هژیر روز بعد در سن ۴۷ سالگی درگذشت. دوستان امامی قصد خارج کردن او از صحنه را داشتند اما شخصی بنام قهرمانی که کارمند وزارت پست و تلگراف بود، امامی را گرفت و تلاش دوستان امامی برای رهانیدن او از مهلکه بینتیجه ماند. بعد از دستگیری امامی وی بلافاصله به این اقدام اعتراف کرد و گفت چون زنده ماندن هژیر را به زیان مملکت میدانسته لذا اقدام به ترور او کردهاست. دادگاه نظامی، روز ۱۴ آبان، امامی را به اعدام محکوم کرد. امامی حتی تجدیدنظر نخواست و سحرگاه روز ۱۸ آبان اعدام شد.
در نوزدهم آبان، ساعد، نخستوزیر وقت، دستور تجدید انتخابات تهران را صادر کرد و به این ترتیب دکتر مصدق، حائری زاده، حسین مکی، نریمان و شایگان از نیروهای ملی و مذهبی توانستند به نمایندگی از مردم تهران وارد مجلس شوند و «فراکسیون جبهه ملی» در مجلس شانزدهم را تشکیل دهند.
فعالیت ادبیعبدالحسین هژیر به زبانهای فرانسوی، روسی و انگلیسی چیرگی داشت. در سن ۲۰ سالی روزنامهٔ «پیکان» را به صاحب امتیازی پدرش به مدت دو سال، هفتهای دو شماره انتشار میداد. پیکان از لحاظ مرام و مسلک طرفدار اکثریت مجلس و مخالف اقلیت و از دشمنان سرسخت سید ضیاءالدین طباطبایی بود. از مطالب روزنامهٔ پیکان به خوبی روشن است که نویسندهٔ آن دارای اندیشهٔ سیاسی بوده و به ادب و فلسفه وقوف داشتهاست. در سنین جوانی کتابی تحت عنوان «حافظ تشریح» انتشار داد که گلچینی از غزلیات حافظ است اما با نظم و ترتیب موضوعی. مقدمهای در حدود هشتاد صفحه بر این کتاب نوشتهاست که نشانهٔ بصیرت و اطلاعات وسیع او در ادبیات مخصوصاً حافظشناسی است. از آثار اوست: «پطرز بورگ تا قسطنطنیه»، تاریخ روابط دربار ایران با دو دربار مزبور از ظهور صفویه تا مرگ نادرشاه؛ «تاریخ قرون وسطی» تا جنگ صد ساله»؛ «تاریخ ملل شرق و یونان» (ترجمه قسمتی از تاریخ آلبر ماله و ژول ایزاک).